بهترین استراتژی که ایران می تواند برای جبران این عقب ماندگی و رسیدن به رقابت با گوادر اتخاذ کند؛ استفاده از رقابت میان دو کشور رقیب هند و پاکستان است. هند نیز همانند چین به عنوان قطب نوظهور اقتصاد جهانی و به عنوان یکی از کانون های قدرت در سال های آینده مطرح شد است؛ برنامه های توسعه این کشور و نیاز مبرم به انرژی خاورمیانه، نقش آفرینی این کشور را در منطقه خاورمیانه اجتناب ناپذیر می کند.
کد خبر: ۲۶۵۴۷۸
تاریخ انتشار: ۰۳ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۵:۵۷ 24 July 2016

به گزارش آژانس رویدادهای مهم نفت و انرژی " نفت ما " ، منطقه مکران منطقه‌ای ساحلی است به مساحت 1500 کیلومتر که در امتداد دریای عمان و اقیانوس هند ، در استان های هرمزگان و سیستان و بلوچستان ایران و استان بلوچستان پاکستان قرار دارد. ساحل مکران از منطقه الکوه در شمال بندر مینا در ایران آغاز شده و تا رسیدن به مرز ایران و پاکستان در خلیج گواتر جزو قلمرو ایران محسوب می شود. بنابراین از خلیج گواتر تا منطقه لسبلا که در شمال بندر کراچی قرار دارد جزو محدوده خط ساحلی پاکستان به حساب می‌آید. به غیر از اهمیت استراتژیک این ساحل برای دو کشور ایران و پاکستان، این منطقه برای مدت‌های مدید در کانون توجه قدرت‌های بزرگ قرار داشته است به نحوی که در دو دهه اخیر بخشی از تحولات منطقه‌ای با دسترسی دو کشور به این خط ساحلی ارتباط داشته است.

دو شهر بندری، یعنی کراچی (که مرکز ایالت سند پاکستان محسوب می شود) و بندرعباس در دو سوی خط ساحلی مکران واقع شده و دارای اهمیت ویژه استراتژیک هستند. درون منطقه مکران دو بندر دیگر ایران و پاکستان، یعنی چابهار و گوادر، قرار دارند که به ترتیب در استان سیستان و بلوچستان ایران و استان بلوچستان پاکستان واقعند و اخیراً توجه این دو قدرت رقیب منطقه‌ای، یعنی هند و چین را به خود جلب کرده‌اند. چین و هند ماهیت رقابت خود را از رقابت نظامی به رقابت اقتصادی و تجاری تغییر داده‌اند و بر اساس آن حضور خود را در دو شهر بندری گوادر و چابهار برنامه‌ریزی می کنند.

چین و پاکستان به بندر گوادر به عنوان یک هاب فعال تجاری و اقتصادی مانند هنگ کنگ و سنگاپور مینگرند و در نظر دارند آن را به بندر آزاد اقتصادی تبدیل کنند. در این صورت، نه تنها استان بلوچستان پاکستان از موقعیت ایزوله فعلی خود خارج شده و در مسیر توسعه قرار میگیرد بلکه در سطح منطقه جغرافیایی بزرگتری (از استان مسلمان‌نشین سین کیانگ تا آسیای مرکزی و افغانستان و پاکستان) نیز عزم برای توسعه ایجاد میشود. به علاوه، پروژه‌های ریلی و جاده‌ای بسیاری (که مورد قبول پاکستان و چین قرار گرفته و برخی از آنها در حال انجام هستند) از جمله بزرگراه مکران، کراچی را به گوادر متصل کرده و نشان‌دهنده اراده سیاسی پکن و اسلام‌اباد برای انجام این پروژه است.

علاوه بر این، حضور و سرمایه‌گذاری چین در بندر گوادر پاکستان، که بخش مهمی از موافقتنامه ۴۶ میلیارد دلاری چین با پاکستان است، از اقتصاد و تجارت صرف فراتر خواهد رفت. چین در حال ساختن اولین پایگاه نیروی دریایی خارجی خود در بندر گوادر پاکستان است تا بتواند نقش خود را به عنوان قدرتی در حال ظهور در آینده تحولات جنوب آسیا، خاورمیانه، و آسیای مرکزی ایفا کند. طبق برنامه‌ی چین، بزرگراه مکران، بندر گوادر را از طریق منطقه قراقروم به کاشغر در استان سین کیانگ چین متصل می سازد. در موازات این بزرگراه، مسیر راه‌آهن و خط لوله گاز دسترسی چین را به منابع انرژی در خلیج فارس و انجام تجارت از راه بندر گوادر ممکن می سازد. همچنین، خطوط ریلی و جاده‌ای در نهایت کویته مرکز استان بلوچستان پاکستان را به گوادر متصل کرده در حالیکه این شهر از راه مرز بین المللی وش-چمن میان افغانستان و پاکستان به افغانستان و آسیای مرکزی نیز متصل خواهد شد.

در مقابله با پروژه مشترک چین و پاکستان ، ایران و هند نیز درصدد اجرای پروژه‌ای مشابه در بندر چابهار که در ۷۰کیلومتری گوادر واقع است هستند تا از راه ریل و جاده بندر چابهار را به زاهدان، مرکز استان سیستان و بلوچستان متصل کنند. از آنجا، این خط به راه‌‌آهن ملی ایران در شهر بیرجند اتصال یافته و از آنجا به سوی آسیای میانه امتداد می‌یابد. همین خط ریلی در شهر زابل انشعاب یافته و به افغانستان و سپس به آسیای میانه می‌رسد. تصور میشود که هر دو این پروژه‌ها در بنادر گوادر و چابهار در نهایت به توسعه انسانی، اقتصادی، تجاری و فرهنگی در سرتاسر منطقه آسیای جنوبی و آسیای مرکزی بیانجامد و ایران و افغانستان را نیز دربرگیرد. این منطقه به عنوان حوزه جغرافیایی فقر شناخته می شود و مستعد ایجاد جریان‌های افراطی دینی و قومی که با دولت‌ها در تضاد هستند می باشد. مثال بارز این امر ظهور گروه تکفیری تروریستی داعش و دولت اسلامی است که سرزمین خراسان بزرگ مورد ادعای آن با منطقه جغرافیایی تمدن ایرانی و اسلامی تناظر دارد و آسیای مرکزی و استان سین کیانگ چین و رشته کوه هندوکش را تا قسمت‌های مسلمان نشین شمال هند و کل محدوده ساحلی مکران را شامل می شود.

با چنین رویکردی، برنامه هند برای سرمایه گذاری در چابهار و برنامه چین برای سرمایه گذاری در بندر گوادر که هر دو در امتداد ساحل مکران قرار دارند را باید مد نظر داشت. رقابت میان دو کشور برای ایجاد روابط مستحکم‌تر با جنوب و مرکز آسیا با تمرکز بر دو بندر چابهار و گوادر نیز باید به صورت جدی مورد توجه قرار گیرد. این امر که نارندرا مودی اولین نخست وزیر هند است که در طی دیدار اخیر خود از ایران از چابهار دیدن کرد را نمیتوان بدون توجه به این معادلات درک کرد؛ همانطور که رییس جمهور چین اولین مقام عالی این کشور است که از بندر گوادر پاکستان دیدار میکند. بنابراین منطقی است که بگوییم ساحل مکران که مدتها به دست فراموشی سپرده شده بود، هم اکنون به دلایل مختلف به کانون توجه چین و هند به عنوان قدرت‌های منطقه‌ای تبدیل شده است و این توجه ممکن است به روسیه و ایالات متحده نیز منتقل شود. محتمل به نظر میرسد که در دهه‌های آتی، ساحل مکران نقش مهمتری را نسبت به امروز ایفا کند.

فهم به موقع و صحیح این موضوع و تدوین برنامه‌های هماهنگ طبق آن یک لازمه است که نمیتوان از آن غافل شد. منافع ملی و حتی امنیتی در آینده لازمه آنست که به ساحل مکران با دید جدیدی نگریسته شود. به عنوان قدم اول، عنوان "دریای عمان" که مانند "خلیج عربی" نامی ساختگی و بدون پیشینه تاریخی است باید با "مکران" جایگزین شود. در گام‌های بعدی، چابهار باید قادر باشد نقش اتصال دهندگی خود را به عنوان محرک تجارت و اقتصاد در استان‌های جنوب شرقی ایران ایفا کند. این بندر میتواند در آینده همین نقش را برای افغانستان و کشورهای اسیای مرکزی ایفا کند و به جای وارد شدن به رقابت با بندر گوادر، با آن متحد شود تا این دو بندر استراتژیک و مهم در امتداد ساحل مکران به عنوان شریک و مکمل یکدیگر به شمار آیند.

  با وجود اینکه در سال های اخیر اهمیت سواحل مکران دو چندان شده است اما عدم ورود سرمایه و توسعه نیافتگی منطقه، عاملی برای محرومیت کشور به خصوص بومیان منطقه از پتانسیل های آن شده است. اهمیت سواحلی که از اهمیت خاصی تجاری، نظامی و استراتژیک برخوردارند در دیدگاه های ژئوپلتیک بهتر مشخص می شود و  یکی از نظریه های ژئوپلتیک که به خوبی می تواند اهمیت سواحل مکران را تبیین کند؛ نظریه قدرت دریایی آلفرد ماهان است. وی معتقد است دریاهای جهان بیش از آنکه سرزمین ها را از هم جدا کند آنها را به هم متصل می کند؛ از آنجایی که سواحل مناسب، اشراف به دریا را تسهیل می کند بنابراین وجود این سواحل استراتژیک نقش موثری در پیشبرد برنامه های توسعه گرایانه کشورها چه در زمینه های اقتصادی و چه نظامی دارد. ماهان استدلال می کند که یک کشور در ارتباط با دریا باید از شش شاخصه بارز برخوردار باشد تا بتواند به یک قدرت تبدیل شود.

اولین عامل موقعیت جغرافیایی مرتبط با دریاست؛ این موقعیت دریایی باید مشرف بر  تنگه، آبراه بین المللی و یا گذرگاهی باشد که ممکن است دشمن از آن برای تهدید و یا محاصره کشور استفاده کند. دومین و سومین شاخصه و ویژگی کمیت و کیفیت خط ساحلی است که کشور را به دریا پیوند می دهد؛ این ساحل باید هم وسیع باشد و هم به صورتی شکل گرفته باشد تا امکان ایجاد بندرگاه، لنگرگاه و تاسیسات و استحکامات نظامی در آن امکان پذیر باشد. چهارمین شاخصه جمعیت کشور و جمعیت ساکن در منطقه می باشد؛ از آنجایی که انسان عامل توسعه است؛ برخورداری از جمعیت زیاد و با کیفیت در پیشبرد برنامه های توسعه ای یک کشور تاثیر غیر قابل انکاری دارد از همین رو فقط برخی از کشورها می توانند در ارتباط با این نظریه به یک قدرت شاخص تبدیل شوند و آن کشورهایی هستند که از جمعیت بالا و با کیفیتی برخوردارند. ویژگی و روحیات ملی پنجمین شاخصه ای است که ماهان در نظریه قدرت دریایی خود یاد می کند؛ ویژگی های ملی در این نظریه به علاقه مردم کشور به دریانوردی، بازرگانی دریایی و مراودات تجاری با دیگر ملل اطلاق می شود. ششمین و آخرین و البته یکی از مهمترین شاخصه هایی که در نظریه قدرت دریایی ماهان مطرح می شود؛ خط مشی حکومت و رهبران کشور در قبال توسعه مناطق ساحلی و بهره برداری از امکانات بالقوه آن منطقه بازمی گردد.

 با بررسی ویژگی های مکران و تطبیق آن با شش مشخصه مطرح شده در نظریه ژئوپلتیک آلفرد ماهان، مشخص می شود که این منطقه می تواند در کنار سواحل خلیج فارس، تسلط بر تنگه هرمز و برد فرامنطقه ای نیروی دریایی، به یکی از کانون های قدرت اقتصادی و نظامی جمهوری اسلامی ایران تبدیل شود.

مکران با اشراف کامل بر دریای عمان و اقیانوس هند و واقع شدن در مسیر تنگه بسیار مهم و استراتژیک هرمز، اولین مشخصه مطرح شده در نظریه ماهان را در خود دارد؛ اشرافی که استفاده سلبی دشمنان بالقوه از این تنگه و آبراه بین المللی مهم را دشوار می کند.

اگرچه عقبه نامناسب منطقه، از جمله وجود ارتفاعات مکران، چاله‌های جازموریان و منطقه دلگان در استان سیستان و بلوچستان، باعث شده است تا حدی بر کیفیت سواحل مکران تاثیر منفی بگذارد اما وجود 637 کیلومتر خط ساحلی را می توان پوششی بر این شرایط نامناسب دانست تا مکران شاخصه های دوم و سوم نظریه ماهان را در دل خود جای دهد.

در مورد چهارمین شاخصه نظریه ماهان نیز می توان چنین استدلال کرد که اگرچه پراکندگی و تراکم پایین جمعیت تاثیر نامناسبی در منطقه داشته است اما این پراکندگی و تراکم پایین معلول عدم توسعه یافتگی و ناامنی موجود در منطقه است؛ عاملی که با توجه به جمعیت بالای کشور و وجود نیروی متخصص با کیفیت با اولین اقدامات متناظر به توسعه به سهولت قابل رفع بوده و امکان استقرار جمعیت در مناطق مکران را به وجود خواهد آورد. روحیه دریانوردی و تمایل مبادلات دریایی با دیگر ملل اگرچه در قرن 21 آنچنان مطرح نیست چرا که ارتباطات جهانی وجود این ویژگی را در هر ملتی اجتناب ناپذیر کرده است اما مردمان مکران نشین از دیرباز با این مشخصه غریبه نبوده اند. ششمین شاخصه نظریه ژئوپلتیک آلفرد ماهان در قاموس مباحث توسعه مکران به خوبی مشخص است؛ تاکید رهبران سیاسی جمهوری اسلامی ایران بر لزوم توسعه قدرت دریایی کشور بارها توسط مقام معظم رهبری مطرح شده است. بحث توسعه سواحل مکران در برنامه ششم توسعه برای نیل به افق و چشم انداز ایران 1404 مطرح و از بندهایی است که مورد اتفاق نظر قرار گرفته است.

 اما وجود شش شاخصه نظریه ماهان در سواحل مکران و منطقه آزاد چابهار فقط ظرفیت بالقوه ای است که خود به خود منجر به توسعه این منطقه نمی شود؛ همانگونه که در حال حاضر نیز شاهد عقب ماندگی شدید این مناطق نسبت به دیگر مناطق کشور هستیم.

برآورد شاخص های توسعه بنادر شمالی تنگه هرمز نسبت به بنادر جنوبی این تنگه این عقب ماندگی را نسبت به کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس بیشتر نمایان می کند؛ به طوری که در یک برآورد واضح به ازای هر یک کانتینری که در بنادر ایران مبادله می شود هفت کانتینر در بنادر جنوبی جابجا می شود.

این وضعیت وخیم رقابتی در حالی وجود دارد که به تازگی بندر گوادر در جنوب غربی ایالت بلوچستان پاکستان نیز به گردونه این رقابت وارد شده است و در صورت غفلت ایران، رقابت در سالهای آینده بسیار دشوارتر خواهد شد. همانطور که ما سالها از توسعه بندر چابهار و سواحل مکران غافل بوده ایم؛ پاکستان نیز از توسعه بندر گوادر غفلت کرده بود اما در نهایت طی قراردادی که  با کشور چین به امضا رساند توسعه این بندر در دستور کار قرار گرفت.

توسعه بندر گوادر ارتباط مستقیمی با سرعت رشد اقتصادی چین و نیاز این کشور به منابع انرژی خاورمیانه دارد؛ بنابراین در سال های آینده توسعه این بندر به عنوان رقیبی برای بندر چابهار و سواحل مکران بسیار جدی خواهد بود. برآوردها نشان می دهد که چین قرار است 46 میلیارد دلار در بندر گوادر پاکستان سرمایه گذاری کند؛ اگرچه دامنه های این سرمایه گذاری عظیم به مرزهای شرقی ایران نیز نفوذ خواهد کرد و الزام ها به ثبات در این منطقه را بیشتر گوشزد خواهد کرد اما ایران هیچ منفعتی در توسعه گوادر ندارد زیرا در هر حال سواحل پر ظرفیت مکران در حاشیه قرار خواهد گرفت.

 در این میان بهترین استراتژی که ایران می تواند برای جبران این عقب ماندگی و رسیدن به رقابت با گوادر اتخاذ کند؛ استفاده از رقابت میان دو کشور رقیب هند و پاکستان است. هند نیز همانند چین به عنوان قطب نوظهور اقتصاد جهانی و به عنوان یکی از کانون های قدرت در سال های آینده مطرح شد است؛ برنامه های توسعه این کشور و نیاز مبرم به انرژی خاورمیانه، نقش آفرینی این کشور را در منطقه خاورمیانه اجتناب ناپذیر می کند.

این مهم در کنار رقابت هند با پاکستان، فرصت مناسبی را برای ایران به وجود می آورد تا با جذب مشارکت هر چه بیشتر هند در توسعه سواحل مکران، از بندر گوادر عقب نمانده و به ایفای نقش در منطقه بپردازد. همچنین فرصت مناسبی را برای ایران به وجود می آورد تا در توسعه سواحل مکران آن را به کار گیرد و  عقب ماندگی خود را در رقابت با اثرگذاری چین در گوادر جبران کند.

به هر ترتیب، حضور پر قدرت چین در بندر گوادر و تمایل هند به حضور پر قدرت در بندر چابهار ایران، پاکستان و ایران را در موقعیتی استثنایی قرار داده تا از این حضور در جهت تقویت توسعه ملی و منطقه‌ای بهره گرفته و آسیای مرکزی، جنوبی، کشورهای عرب خاورمیانه و سواحل آفریقا در امتداد اقیانوس هند را به یکدیگر متصل کند که به نفع تمامی کشورهای واقع در این مناطق خواهد بود. لازمه بهره‌برداری صحیح و به موقع از امتیاز موجود در امتداد ساحل مکران همکاری و نه رقابت جویی است. ساحل مکران باید از دیدگاه ظرفیت‌های توسعه‌ای همه جانبه مورد نظر قرار داد. با چنین رویکردی، بندر گوادر میتواند در آینده برای منطقه نقش سنگاپور را بازی کند و چابهار نیز مانند دوبی باشد. اگر چنین تجربه‌ای را بتوان بدون مانع به ثمر رساند، همگرایی میان کشورهای منطقه به نحو چشمگیری افزایش خواهد یافت.

سواحل مکران به عنوان میزبان صنایع مختلف از جمله مجتمع‌های پتروشیمی و فولادی می تواند به عنوان قطب جدید اقتصادی ایران در آینده مسیر توسعه در جنوب و شرق کشور و منطقه را هموار کند.


اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۱
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۲
ناشناس
|
Iran, Islamic Republic of
|
۲۲:۴۲ - ۱۳۹۵/۰۵/۰۸
واقعا اگر عقل و پول مسولین نفت برسه،باید پتروشیمی چابهار رو قبل از گوادر و سایر رقبای منطقه ای راه بندازن که از فرصت نبود رقیب استفاده کنن.
از تجربه فرودگاه امام درس بگیرید که بعد از فرودگاه های دوبی و قطر راه افتاد جز هزینه هیچ خیری نداشت برامون. شکار فرصت کنید
ناشناس
|
Japan
|
۰۷:۲۵ - ۱۳۹۵/۰۵/۲۰
قبل از کجا؟ گوادر؟ این دیگه کجاست؟
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار