بعد از تصمیم ترامپ برای خروج از برجام و بازگرداندن تحریم‌های مجدد علیه ایران و همچنین تهدید شرکت‌های بزرگ دنیا از سوی دولت آمریکا به سرمایه‌گذاری‌های اقتصادی در ایران، دولت دوازدهم را پس از چند سال تاخیر به این نتیجه رساند که کشور وارد یک جنگ اقتصادی شده است، جنگی که هشدار آن بارها به دولتمردان داده می‌شد اما دولتمردان آن را به حساب مخالفت و سنگ اندازی منتقدان می‌گذاشتند.

در این میان علیرغم تلقی عده‌ای مبنی بر وجود یک بحران اقتصادی، «سید مصطفی میرسلیم» عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگوی مشروح با مهر استفاده از واژه بحران برای ترسیم وضعیت اقتصادی کشور مناسب نمی‌داند. میرسلیم معتقد است: «واژه بحران حکایت از بن بست و در اختیار نداشتن راه حل می کند. به نظر من برای مشکلات موجود کشور راه حل وجود دارد ولی فرصت‌ها محدود است»

عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام منشا اصلی وضع موجود را فقدان مدیران با تجربه در حوزه اجرایی دانست و تاکید کرد: «ما شعار شایسته سالاری را داده‌ایم و می‌دهیم ولی بدان عمل نمی‌کنیم و عمده گرفتاری‌های کنونی ما از آن سرچشمه می‌گیرد»

میرسلیم با انتقاد از اعتماد دولت یازدهم به آمریکایی‌ها برای حل مشکلات اقتصادی گفت: «راهبرد اصلی دولت یازدهم و سپس دولت دوازدهم این بود که با مذاکره با آمریکا به تفاهم نائل شوند تا آمریکا دست از شرارت خود بردارد، درحالی که روند خباثت‌های آمریکا و هم پیمانانش بویژه بعد از پیروزی انقلاب نشان داد که حساب باز کردن روی حسن نیت آمریکا افسانه و خوابی بیش نیست»

وی شرایط ایجاد شده در اقتصاد را ناشی از بی‌عملی دولت روحانی دانست و گفت: «پنج سال فرصت‌های طلایی اخیر خود را از دست دادیم و کشور را برای تحقق آرزوهای خام برجام، در شرایط رکود تورمی معطل نگهداشتیم»

مشروح این مصاحبه با مهر به شرح زیر است:

برخی از کارشناسان سیاسی شرایط حاکم بر کشور بخصوص وضعیت اقتصادی را بحرانی قلمداد می‌کنند، آیا با این نظریه موافقید؟

در این که شرایط کنونی بویژه از نظر اقتصادی فشار زیادی به مردم بویژه گروه‌های کم درآمد و متوسط اجتماعی وارد می کند شکی نیست اما بکارگیری واژه بحران نامناسب است، زیرا واژه بحران حکایت از بن بست و در اختیار نداشتن راه حل می کند. به نظر من برای مشکلات موجود کشور که البته ابعاد گسترده ای پیدا کرده است، راه حل وجود دارد ولی فرصت‌ها محدود است و نباید از دست برود. از دست دادن فرصتها یعنی نزدیک شدن به بحران.

منشا مشکلات موجود را در چه می بینید؟

منشا اصلی وضع موجود، در مواردی فقدان مدیریت و در بیشتر موارد سوء مدیریت است و هر سه قوه در مورد آن مسئولیت دارند. بسیاری از مدیران کنونی فاقد تجربه مفید اجرایی هستند یا در سمت‌هایی قرار دارند که مناسب با ظرفیت و سواد و تجربه آنها نیست. دقت بفرمایید یک معلم شایسته ممکن است بتواند ۴۰ نفر دانش آموز را راهنمایی کند و موفق باشد ولی معلوم نیست در اداره یک سازمان فرهنگی و آموزشی مدیریت موفقی داشته باشد. یک مهندس خوب ممکن است بتواند از پس طراحی محصول یا ابزار مورد نیاز جامعه برآید ولی لزوما مدیر موفقی برای کارخانه نیست. یک پزشک متخصص ممکن است در تشخیص و درمان بیماران حوزه تخصصی اش موفق باشد ولی این اثبات نمی کند که می تواند وزیر خوبی هم باشد. یک فقیه ممکن است بتواند مدرس خوبی در حوزه های علمیه باشد ولی لزوما قاضی و دادستان و سیاستمدار موفقی نیست. یک حقوقدان ممکن است بتواند وکیل موفقی در دادگستری باشد ولی لزوما نماینده موفقی در مجلس شورای اسلامی یا در شوراهای شهر نیست.

همه این مثالها نشان می دهد که مدیریت برای خود شانی دارد و مادرزادی نیست. باید برای نیل به مدارج مدیریت آموزش دید، کارآموزی کرد، سلسله مراتب را طی کرد و آنگاه مطابق با قواعد شایسته سالاری درگیر مسائل مدیریتی در سطح کشور شد. ما شعار شایسته سالاری را داده ایم و می دهیم ولی بدان عمل نمی کنیم و عمده گرفتاری‌های کنونی ما از آن سرچشمه می‌گیرد.

با این اوصاف شما تاثیر تحریم‌ها و عوامل خارجی را بر وضعیت امروز اقتصادی انکار می‌کنید؟

هیچکس نمی تواند اثر توطئه‌ها، بدخواهی‌ها، فتنه برانگیزی‌ها و شرارت دشمنان بویژه دشمنان خارجی و خصوصا آمریکای مستکبر و کینه توز و عنود را منکر شود ولی من تاکید می‌کنم که آنها فقط می‌توانند در زمینه ضعف‌های داخلی ما سوار شوند. ما اگر استحکام داخلی داشته باشیم آنها نمی توانند به ما ضرر بزنند ولی اگر نقطه ضعف نشان دهیم از همان نقطه نفوذ می کنند و منشا آزار فراوان می شوند. آنها در این سالها برای شناخت نقاط ضعف ما مطالعات دقیقی کرده اند و سعی نموده اند بر آن مبنا به ما خسارت وارد کنند و بعضا موفق شده اند. موفقیت آنها عمدتا به ضعف‌های درونی ما بر می گردد که موجب موثر واقع شدن تحریم‌های ظالمانه آنها می‌شود.

آمریکا با برنامه فشار اقتصادی و به راه انداختن جنگ روانی علیه ایران چه هدفی را دنبال می‌کند؟

جمهوری اسلامی دوام و قوام خود را مرهون مشارکت سیاسی و اجتماعی مردم و حضور یکپارچه آنها در صحنه است. آمریکا همین مشارکت سیاسی اجتماعی و یکپارچگی میهنی را هدف توطئه ها و حملات خود قرارداده است و سعی می کند با اعمال فشارهای مختلف اقتصادی، مردم را بستوه آورد تا دست از پشتیبانی حکومتی که به دست خود مردم برپا شده است بردارند و در نتیجه نظام را به خیال خام خود به سمت فروپاشی سوق دهد. برای دستیابی به این هدف کارشناسان متعددی با پشتیبانی مالی قوی و ابزارهای رسانه ای جدید شب و روز مشغول فتنه برانگیزی هستند. از این فتنه ها نباید غافل شد ولی اصالت را باید به اصلاح و تقویت درونی خودمان بدهیم.

مهمترین مشکلات موجود را در چه می‌بینید؟

مشکلات موجود جنبه اقتصادی دارد و بیشتر متوجه معیشت مردم است. گرانی و تورم فشار زیادی بر گروه‌های کم درآمد وارد می کند و کمر بسیاری از سرپرستان خانواده را شکسته است. با تبلیغ اینکه تورم تک رقمی است مشکل مردم حل نمی شود. باید آماردرمانی‌ها را کرده و مردم را نفهم و نادان تلقی نکنیم. ادامه این روش باعث جدایی مردم از دولت می شود و این خواسته دشمنان ماست. دولت باید با مردم صادق و رو راست باشد تا اعتماد عمومی را از دست ندهد. مشکلات موجود جنبه اجتماعی هم دارد. بیکاری به یاس نسل جدید می انجامد و سرمنشا تباهی‌های فراوان می شود؛ تضعیف خانواده آلودگی‌ها و فحشا را رواج می دهد و سلامت اجتماعی را مختل می کند. تشدید اعتیاد به دخانیات و مسکرات و مواد مخدر بنیه جوانان را برباد می دهد که آینده کشور بدان وابسته است. برخی از مشکلات هم جنبه قضایی دارد. فساد و رشوه و تبعیض. انکار آنها مشکل را برطرف نمی کند و ممکن است امنیت اجتماعی را مختل کند.

آیا راهبردی که دولت یازدهم و دوازدهم برای اداره کشور انتخاب کرده است قابل دوام می‌دانید؟

راهبرد اصلی دولت یازدهم و سپس دولت دوازدهم این بود که با مذاکره با آمریکا به تفاهم نائل شوند تا آمریکا دست از شرارت خود بردارد و کشور بتواند به روال قبل، فعالیت و پیشرفت کند و مثلا با فروش نفت و استفاده از واردات، نوعی رفاه اجتماعی را پدیدار سازد و رضایت عمومی را جلب کند. تجربه قبل از انقلاب اسلامی و روند خباثت‌های آمریکا و هم پیمانانش بویژه بعد از پیروزی انقلاب نشان داد که حساب باز کردن روی حسن نیت آمریکا افسانه و خوابی بیش نیست. راه حل سازش با توجه به سوابق مبرهن تاریخی مردود است و هر قدم عقب‌نشینی در مقابل آمریکا موجب تشدید یورش او می شود. از این نظر حیف شد که پنج سال فرصت‌های طلایی اخیر خود را از دست دادیم و کشور را برای تحقق آرزوهای خام برجام، در شرایط رکود تورمی معطل نگهداشتیم.

ادامه روند موجود یعنی تشدید فرآیند فرصت سوزی که نتیجه نهایی آن برای مردم ما افزایش هزینه است، چون این دولت‌ها می روند ولی آثار سوء مدیریت ها و راهبردهای غلط سالهای متمادی پس از سپری شدن عمر دولت‌ها، مردم را گرفتار می کند. دولت کنونی هم باید هرچه زودتر بپذیرد سیاستهای اقتصادی اش نامناسب بوده و آن را صادقانه با مردم در میان بگذارد و قبل از اینکه یاس بر همگان حاکم شود، از خود مردم برای چاره جویی کمک بگیرد. تصمیمات کنونی چه به صورت مصوبه قانونی باشد چه به شکل مقررات دولتی، به دلیل عدم یکپارچگی دولت و ناهماهنگی در اجرا و شیوع فساد و فقد نظارت ضمانت اجرایی ندارد.

پس چه راه حلی باقی می ماند؟

راه حل مقاومت تنها راه حل معقول و منطقی و نجات بخش است که البته سختی‌های خود را دارد ولی نشاط و طراوتی که به لطف خدا و خشنودی از وعده های او همراه آن است، تحمل آن را آسان و دورنمای پیروزی را درخشان می کند.

چه تضمینی در عمل وجود دارد که راه حل مقاومت به سر منزل مقصود برسد؟

خوب است برای روشن شدن موضوع به چند زمینه اصلی راه حل مقاومت بدون ورود در جزئیات اشاره کنم.

۱- زمینه اقتصادی: زندگی روزمره مردم را باید اهمیت داد و در قدم اول به تامین کالاهای ضروری پرداخت آن هم بوفور. قدم دوم توزیع مناسب و عادلانه با همکاری اصناف است. قدم سوم مقابله جدی با اسراف و احتکار است. قدم چهارم چاره جویی مشکل مسکن و اجاره بها است. توجه داشته باشید که خورد و خوراک و مسکن در کشور ما، نزدیک ۵۰% هزینه های خانوار را در برمی گیرد. در قدم پنجم نیازمندی‌های پوشاک باید برطرف شود و راه آن جلوگیری از قاچاق و واردات از ترکیه است که صنایع نساجی ما را فلج کرده است. این قدم ضمن رفع نیاز، به رونق گرفتن اشتغال هم کمک می کند. قدم ششم مدیریت انرژی و آب و صرفه جویی در این دو زمینه است. قدم هفتم رونق دادن به تولیدات صنعتی و کشاورزی با استفاده از عواید قانون هدفمندی یارانه ها است. توجه به سرنوشت بنگاه‌های اقتصادی کوچک و مطالبات آنها و دیون آنها از این لحاظ بسیار اهمیت دارد. این راهکارهای اقتصادی نیازمند دولتی مقتدر و هماهنگ است که از پشتوانه اعتماد عمومی برخوردار باشد.
۲- در زمینه اجتماعی: سستی خانواده(دیرشدن ازدواج، افزایش طلاق) مفاسد متعددی را آفریده است. راه‌حل‌های مناسب برای تقویت بنیان خانواده وجود دارد که به کمک خود مردم بخش اعظم آن قابل پیاده کردن است. رسیدگی بی رحمانه به عوامل رواج اعتیاد به دخانیات و مواد مخدر و مسکر سلامت آینده نسل جوان امروز را تضمین می کند. ما هنوز در مراحل ابتدایی مبارزه با قاچاق این موادیم.
۳- در زمینه فرهنگی: هنوز قانون گریزی و تضعیف مبانی اعتقاد چاره جویی نشده است و در حالی که تخلفات و جرائم بیداد می کند کار درخورتوجهی در رده های مختلف آموزشی و پیشگیری انجام نداده ایم. تضعیف فرهنگ یعنی تضعیف هویت و تضعیف هویت یعنی آسیب پذیری.
۴- در زمینه سیاسی: هنوز مانند بسیاری از کشورهای عقب مانده، در کشور ما رقیب سیاسی دشمن تلقی می شود در حالی که در مردم سالاری دینی رقیب سیاسی یعنی مایه اصلاح نواقص و ابزاری برای اصلاح. اکثریت نباید اقلیت را سرکوب کند باید او را متقاعد کند یا متقاعد شود و این یعنی تعامل با رقبای سیاسی و احترام متقابل. نتیجه درست آن می تواند ضمن فراهم آوردن عملی و واقعی زمینه های همدلی و انسجام بدون تنگ نظری، کما هو حقه، مسابقه‌ای در خیر رساندن به میهن اسلامی باشد.

این‌ها سرفصل‌هایی است که اگر دولت محترم اراده تحول اصلاح داشته باشد می تواند سرلوحه اقدامات خودش قرار دهد و ما آماده ایم جزئیات اجرائی آن را نیز در اختیارشان قرار دهیم