پاتریمونیال، حکومتی است که در آن شایسته سالاری معنا و مفهومی ندارد و قدرت، ثروت و حکومت در دست عده ای محدود است و این قدرت و ثروت از طریق پدران به فرزندان به میراث گذاشته می شود. آنچه که 2600 سال شاهنشاهی در تاریخ ایران سراغ داریم تداعی کننده این نوع حکومت است فلذا خاستگاه و تولد این سیستم، قطع یقین شرق و کشورهایی مثل ایران و چین بوده است.
در سلسله پهلوی هم که نمونه معاصر و بارز پاتریمونیالیزم بود، نشانه های خاصی دیده میشد که ابعاد این نوع حاکمیت غیر مشروع را روشنتر میساخت. در این نوشتار، از نگاه یک شهروند اردبیلی به موضوع نگریسته شده تا مشخص شود آیا رد پایی از حکومت پدرمیراثی را می توان در شهر اردبیل که جزو قلمرو آن بوده یافت و آیا این ردپا ها اکنون با فروپاشی پهلوی از بین رفته یا هنوز آثاری از آن بجا مانده است؟
پاتریمونیال دوست دارد همه مدیران و حاکمان از مدیران عملیاتی و سرکارگران تا مدیران میانی و مدیران ارشد دارای صددرصد وفاداری بی چون و چرا باشند و چون فقط طبقه خاصی را لایق حکومت و زمامداری می داند و بقیه مردم را نادان و گناهکار می شمارد فلذا حتی در شهر اردبیل نیز مدیرانی از جنس مدیران ساواکی و نظامی سرکار گذاشته بود این موضوع تا ادارات ساده خدمت رسان نیز تداوم یافته بود، برای مثال مطابق اسناد موجود، مدیران ادارات آب و برق نیز از مدیران ساواکی و یا وابسته به پاتریمونیال بوده اند. تردیدی نیست این حرکت سب مرگ خلاقیت و نوآوری می شود. خلاقیتی که یک تعریف آن «التزام به تفکر واگرا» و یا «انجام دادن کار به شیوه ای که دیگران نمی کنند» و «شنا کردن در خلاف جهت رودخانه» است بدین شیوه، کشته شده بود و کسی جرات نمی کرد سیاستهای حکومت و یا فرمانهای چند مادهای آن را نقد کند برعکس دائماً مقالات و کنفرانس هایی در باب تمجید و تعریف از ابعاد پنهان فرمانهای شاهنشاهی برگزار می شد.
رد پای دیگر این حکومت در نظامیان و کارمندان دیدهمی شد و کارمندان و نیروهای نظامی اعم از ارتش و ژاندارمری بجای اینکه به میهن و انسانیت وفادار باشند به شخص اول حکومت پاتریمونیال و پدر خوانده اصلی یعنی محمدرضا پهلوی و یا رضاخان وفادار بودند این موضوع حتی در سرود ملی نیز به روشنی به چشم می خورد. در سیستم پاتریمونیال، صاحب منصبان اداری، هزینه کلانی کرده و پستهای مدیریتی خود را مثل یک سرقفلی یک دکان عطاری، می خرند و سپس با فشار به مردم، اختلاس، ارتشا و یا فروش پستهای زیردست خود، سهم کلانی را به دست آورده و بخشی از آن را بابت سرقفلی پست خود داده و بخشی را در خارج از ایران سرمایه گذاری می کردند و این خاصیت انکار ناپذیر حکومت پاتریمونیال پهلوی بود، که مردم مسلمان اردبیل پا به پای مردم ایران، با تکیه بر اصول عدالت و امامت دین خود، پس از سالها مبارزه، توانستند پایههای نابودگر حکومت پدرمیراثی یا پاتریمونیالیزم پهلوی را از بین برده و جمهوری اسلامی را جایگزین آن کنند تا حاکم بر سرنوشت خویش بوده، شایسته سالاری را جایگزین انتصابهای فرمایشی نموده و در کنار آن موجبات رشد جامعه انتقادی و خلاقیت گرا را فراهم آورند قطعا چنین جامعهای روز به روز، بیش از دیروز طعم استقلال را خواهد چشید.
دکتر تورج مهدیزاده ملاباشی