نماینده سابق کرمان و استاندار پیشین کرمان در خصوص زمینههای پیروزی اصلاحطلبان در انتخابات آتی مجلس گفت: من فکر میکنم درانتخابات پیش رو به دو ابزار مهم برای پیروزی نیازداریم. یکی آرامش و دیگری اجماع و همگرایی است. درفضای تند و پرتنش نمیتوان صحبت ازپیروزی کرد و در دعوا حلوا قسمت نمیکنند.
به گزارش تابناک کرمان محمدعلی کریمی در گفتوگو با ماهنامه عصرانه با بیان اینکه ما نیاز به همگرایی و اجماع در فضای سیاسی داریم افزود: در صورت همگرایی و اجماع بدون ترید اصلاح طلبان در انتخابات آینده پیروز خواهند شد به این شرط که مسیر اجماع را دنبال کنند.
خلاصه گفتوگوی کریمی به شرح ذیل است:
امیدوارم این گفتوگو بعد از مدتها، تلقی به حضور مجدد در عرصه سیاست نشود.
بر خلاف بسیاری که سیاست را بی پدر و مادر میدانند اینگونه فکر نمیکنم و سیاست را یک علم و فن میدانم
به مسوولیتهایم صرفا به عنوان یک تکلیف سیاسی نگاه نکردم بلکه به عنوان یک تکلیف اخلاقی و انسانی نگاه کردم. الان دیگر آن احساس تکلیف را ندارم چون هر آنچه به دوشم در عرصه سیاست گذاشته شده انجام دادم
در زلزله بم من و مدیران استانی و دولت و وزرا هر آنچه که داشتند صادقانه و سخاوتمندانه به میدان آوردند تا بتوانیم شرایط را مدیریت کنیم
تصور اینکه اینقدر دوران سختی را در اداره استان پشت سر بگذارم اصلا نداشتم
اگر نماینده با استفاده از همه ابزارهایی که در اختیار دارد بخواهد فرمانداری را تحمیل و یا انتخاب کند، استاندار دیگر از خودش اختیاری برای اداره استان ندارد
من زمان اعلام خبر رد صلاحیت آقای هاشمی تهران بودم. بر اساس خبرها در ساعاتی قبل از اعلام خبر رد صلاحیت ایشان مسجل بود که چنین اتفاقی افتاده و من به ستاد مرکزی ایشان در خیابان بهشتی تهران رفتم. آقای مرعشی و جهانگیری آنجا حضور داشتند و تقریبا به این جمع بندی رسیده بودند که رد صلاحیت قطعی است.
من در این دور اصلا راضی نبودم که اسمم[برای استانداری در دولت روحانی] مطرح شود.
البته دوستان دیگری هم برای استانهای دیگر آمدند و پافشاری داشتدکه من جوابم به آنها منفی بود که شاید اگر من رضایت میدادم انتخابم روانتر اتفاق میافتاد.
گاهی وقتها شما اگر کاری به خودتان واگذار شود به هیچ عنوان حاضر نیستید که آن کار را انجام دهید حتی اگر در مقابلش یک ارزش قابل ملاحضه به شما دهند. اما کافی است که یک دوست از شما بخواهد که به صحنه بیایید.
من یک بار دیگر این وظیفه اخلاقی را قبول کردم و به روشنی میدیدم که چه چالش سختی برای انتخاب استاندار کرمان وجود دارد.
نمایندگان مجلس به شدت درباره حضور دوباره من موضع گرفتند و به نظر من وزارت کشور مایل نبود که در مقابل آن فشارها ایستادگی کند و من هم ترجیح دادم سکوت کنم.
میخواهم حس شما را درباره صبح جمعه 5 دی ماه 1382 بدانم و لحظهای که خبر زلزله بم را شنیدید بدانم.
حادثه به اندازه کافی تلخ بود و به نظرم نیازی نباشد که بخواهیم آن را مرور دوباره کنیم. اما مختصر اینکه با تکانههای شدید زلزله از جای برخاستم. بدون فوت وقت با کشیک دفترم در استانداری تماس گرفتم و خواستم که اعضا ستاد بحران را مطلع کرده و از فرمانداران نیز کسب خبر کند. خودم نیز شروع به تماس گرفتن کردم چند تماس گرفتم خاطرم هست که فرماندار وقت جیرفت گفت که در آن شهرستان اتفاقی نیفتاده، تماسهایم با بم برقرارنمیشد. فهمیدم که احتمالا حادثه در آن حوزه باشد. سریع نماز خواندم و بدلیل نزدیکی منزلم به استانداری پیاده تا دفتر کارم دویدم. ساعت 6 بود دوستان دیگری را که فرا خوانده بودم آمدند ستاد بحران شکل گرفته بود و کلیه دستگاههای اجرایی فعال شده بودند. اولین تماسم با بم تماسی بود که فرمانده نیروی انتظامی بم با یک تلفن ماهوارهای گرفت و گفت بدادمان برسید وضعمان خیلی خراب است. حدود ساعت هفت بود که این تماس برقرار شد و معلوم شد که مرکز زلزله بم بوده و ما متوجه ابعاد حادثه شدیم. این زمان، زمان زیادی است و دلیلش عدم وجود امکانات ارتباطی مناسب است تا در شرایط بحران که زیرساختها تخریب میشوند، کار کنند. در این وضعیت معمولا دو حس همزمان سراغمان میآید یکی غم ناشی از درد و رنج مردم و دیگری بار مسوولیتی که برای کاهش دردها و جلوگیری از افزایش آن بر دوشمان سنگینی میکند طبیعتا بعنوان مسوول ستاد بحران میبایست از حس اول سریع عبور کنم که سعی کردم اینگونه عمل نمایم.
اولین باری که هوایی به بم رفتید و از بالا بم را دیدید چه حسی داشتید؟
ساعت حدود 3 عصر روز زلزله به اتفاق آقای مقیمی که معاون عمرانی وزیر کشور بودند با یک پرواز 30-130 به بم رفتیم. از صبح و اولین دقایق بعد از زلزله، در استانداری درگیر مسائل بم و کارهای ستادی بودیم و بالاخره عصر فرصت شد که به بم برویم. دیدن بم از بالا بسیار دلخراش بود اما دلخراشتر از آن، صحنه فرود ما در فرودگاه بم بود. هواپیما وقتی فرود آمد به سختی آن هم با فشار نیروهای نظامی و انتظامی توانست جایی برای پارک کردن پیدا کند. نیروها مردم را از باند و مسیر حرکت هواپیما دورکردند تا امکان پارک فراهم شود. تقریبا همه پارکینگ فرودگاه، سالنهای ورودی و خروجی و مسیر فرود هواپیما و حتی خارج از فرودگاه مملو از مردمی بود که یا مجروح بودند و یا به دنبال عزیزانشان میگشتند و یا همراه مجروحانشان بودند. این صحنه را هیچگاه فراموش نمی کنم.