کد خبر: ۲۱۷۷۰۵
تاریخ انتشار: ۰۵ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۱۱:۳۰ 24 April 2016

به گزارش تابناک یزد،امسال در حالي پنجم ارديبهشت‌ماه سالروز شكست حمله نظامي آمريكا در صحراي طبس را گرامي مي‌داريم كه تنها شهید اين واقعه يعني شهيد "محمد منتظرقائم"، اولين فرمانده سپاه يزد كه در راه مبارزه با نفوذ آمریکايی‌ها و مبارزه با استکبار جهانی در صحرای طبس به شهادت رسید، به عنوان شهید شاخص کشور معرفی شده است.

 شهید "محمد منتظرقائم" متولد سال 1327 در شهر فردوس از توابع استان خراسان است، البته خانواده محمد به علت ایستادگی پدرش در مقابل جیره‌خواران حکومت وقت، مجبور به هجرت از فردوس مي‌شود و در شهر و دیار پدریش، يعني یزد سکنی مي‌‌گزینند ولي این تازه ابتدای راه زندگی استکبارستیزانه محمد است که رقم می‌خورد.

"محمد منتظرقائم" تحصیلات خود را در مدرسه تعلیمات اسلامي ادامه مي‌دهد و در حالي كه هنوز 15 سال ندارد حماسه 15خرداد سال 42 شکل مي‌گيرد اما با وجود سن کمش، تفکری عظیم در خود پرورانده و فعالیت‌های ضداستکبارانه اش در آن سال‌ها، تعجب همگان را به خود جلب كرده است.

وي تحصیلات خود را در رشته برق در هنرستان فنی ادامه مي‌دهد و بعد از اتمام و اخذ دیپلم در سال 1347، لباس سربازی را که کاملاً با تفکراتش در تناقض بود، برتن مي‌كند و حتی در این دوره، یک بار به علت پاره کردن تصویر شاه و آتش زدن آن در بازار شهر به شدت مورد تنبیه قرار مي‌گيرد.

پس از گذران دوره سربازي با وجود همه سختی‌هایش، در شرکت برق مشغول به کار مي‌شود. در سال 1350 با تشکیل گروهی مخفی، مبارزه را در قالب تشکلی منسجم هدایت و انجام می‌دهد و نخستین اعلامیه این گروه در ششم بهمن 51 در یزد به شکل گسترده و مخفیانه توزیع مي‌شود که انعکاسی وسیع مي‌يابد اما به دلیل فعالیت سیاسی از کار خود اخراج و مدت 15 ماه در سیاه‌چال‌های نیروهای ساواک مورد شکنجه قرار مي‌گيرد ولي با هوشیاری مثال زدنی بدون این که هیچ اعترافی از وی گرفته شود، آزاد مي‌شود.

محمد پس از آزادی مصمم‌تر از قبل به مبارزات خود علیه استکبار و استعمار ادامه مي‌دهد تا اين كه انقلاب اسلامی پیروز مي‌شود و پس از تشکیل سپاه پاسداران به فرمان رهبر کبیر انقلاب در سال 58، به عنوان نخستین فرمانده سپاه پاسداران استان یزد انتخاب و مسئول بنیان‌گذاری و تشکیل سپاه یزد مي‌شود.

او سپاه را گسترش مي‌دهد و با قاطعیت با ضد انقلاب به مبارزه برمي‌خيزد به نحوي كه دو ماه پس از ایجاد تشکل، وقتی اوضاع کشور و انقلاب را در غرب كشور در خطر مي‌بيند، آسوده ننشسته و با تعدادی از پاسداران برای مبارزه با ضد انقلاب و طاغوت راهی کردستان مي‌شود.

دفاع از اسلام و انقلاب، آرمان و هدف وی بود به طوري كه در روز پنجم اردیبهشت‌ماه سال 1359 نيز وقتی در جریان فرود چند هلی‌کوپتر آمریکایی در کویر طبس قرار مي‌گيرد، هر چه سریع‌تر در محل حادثه حضور پیدا مي‌كند تا از نزدیک واقعه را بررسی كند.

همزمان با حضور محمد منتظرقائم در محل صحرای طبس، رئیس جمهور وقت در خیانتی آشکار دستور حمله به هلی‌کوپترها و هواپیماهای منهدم شده آمریکایی می‌دهد ولي بعدها مشخص مي‌شود كه این هلی‌کوپترها حاوی اسناد مهمی از اقدامات بعدی آمریکا در حمله به طبس بوده‌اند.

بدين ترتيب "محمد منتظرقائم" که در صحنه مبارزه با استکبار حضور داشت، در بمباران منطقه به دستور بنی‌صدر، به درجه رفیع شهادت نائل مي‌آيد.

مقام معظم رهبری درباره شهید منتظر‌قائم مي‌فرمايند؛

برای این که باز هم بیش‌تر نسبت به خون جوشیده این شهید عزیز عرض ارادتی به سهم خودم کرده باشم، این جمله و این نکته را عرض کنم که شهادت این برادر در آن کویر سوزنده‌ای که مدفن کفار نظامی دشمن ما شد، یک معنای این مفهوم سمبلیک می‌تواند باشد که ما جز به بهای خون و جز با سرمایه شهادت و جانبازی امکان ندارد که بتوانیم در برابر جهازات صنعتی مخوف که بیش‌تر تلاش و کوشش را متأسفانه برای ایجاد ابزار تخریب به کار برده تا ابزار سازنده، مقاومت کنیم.

در همان میدانی که متجاوزان و دزدان آمریکایی در زیر تلی از خاکستر مدفون می‌شوند برادر شهید عزیز ما "محمد منتظر قائم"، خونش ریخته می‌شود و نمودی از شجاعت می‌شود. ما به وجود چنین عناصر بزرگ و عزیز، چنین روح‌های فداکار و دل‌های آشنا با خدا افتخار می‌کنیم و این جمله‌ای است که امام فرمودند: "من افتخار می‌کنم به داشتن چنین جوان‌هایی و یقیناًَ برای یک ملت و یک انقلاب و برای خانواده‌های شهیدپرور، مایه‌ي افتخار است چنین عناصری و خوشبختانه یک چنین نسلی در این انقلاب پا گرفته است."

همرزمان سردار سپاه ابابيل در صحراي طبس در مورد حماسه كوير مي‌گويند؛

"پنجم اردیبهشت بود که از سپاه تهران به ما خبر دادند که راننده تانکر نفت‌کشی در نزدیکی جاده‌ای متروک و کم تردد، در صحرای طبس تعداد پنج هلی‌کوپتر، یک هواپیما در حال سوختن، یک دستگاه جیپ، دو موتور سیکلت، تعدادی رختخواب و پرژکتور مشاهده کرده است؛ پس سریعاً خود را به منطقه برسانید.

محمد گفت: "اول نماز می‌خوانیم و سپس راهی می‌شویم."

نماز آن روزش طولانی‌تر از بقیه روزها شد و حال و هوای دیگری داشت. بعد از اتمام نمازش یکی از بچه‌ها به شوخی گفت: "حاجی نماز جعفر طیار می‌خواندی؟" لیخند زد و گفت: "به جنگ با آمریکا می‌رویم و شاید نماز آخرمان باشد."

سپس سوار اتومبیل شدیم و راه افتادیم. در مسیر، سوره فیل را برایمان خواند و بعد از خواندن سوره، تفسیرش را هم برایمان نقل کرد و گفت: "این مملکت متعلق به امام زمان(عج) است و خدا خود نیز از آن محافظت می‌کند و ما پاسداران وسیله‌ای بیش نیستیم."

به منطقه که رسیدیم من برای تجسس و سؤال از اهالی از بچه‌ها جدا شدم، محمد و دو نفر از بچه‌ها به سمت هلی‌کوپترها و هواپیمای سوخته راهی شدند.

در حال صحبت با اهالی بودم که فانتوم‌هایی که بر فراز منطقه پرواز می‌کردند، توجه‌ام را جلب کردند. بعد از آن، صدای انفجار مهیبی از سمت هلی‌کوپترها به گوش رسید.

به سرعت به سمت هلی‌کوپترها به راه افتادم. دودی سیاه به آسمان بلند شده بود. محمد که برای بررسی هلی‌کوپترها وارد آنها شده بود تا اگر سند و مدرکی بر جا مانده، با خود بیاورد، طعمه خیانت بنی‌صدر و هم دستانش شده بود که می‌خواستند آن اسناد فاش نشود. تا به او رسیدیم به مولایش حسین(ع) پیوسته بود.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار