ولیعهد سابق از مدت‌ها قبل خلع شده بود | شرایط عربستان متزلزل است
کد خبر: ۴۵۰۷۵۶
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۳۹۶ - ۱۰:۲۴ 01 July 2017

بین الملل > خاورمیانه - فریدون مجلسی دیپلمات بازنشسته و کارشناس مسائل بین‌المللی در گفت‌وگو با خبرآنلاین گفت: عربستان با مواضع غیراصولی در منطقه و علیه ایران باید از تحرکات تشنج‌آفرین برائت بجوید.

بحران جانشینی در عربستان یکی از موضوعات مطرح و پیچیده سپهر سیاسی این کشور بوده است.  کشوری که انتخاباتی در آن برای تصدی امور سیاسی انجام نمی گیرد و سیستمی سنتی و پادشاهی دارد، در حال حاضر با شرایط جدیدی روبرو است و فرزندان عبدالعزیز در آینده کوتاه باید جای خود را به اولین نوه عبدالعزیز برای تصدی پادشاهی این کشور بدهند. کارشناسان و ناظران بر این باورند که محمد پسر پادشاه با چالش‌های مهم و اساسی در حوزه سیاسی و اقتصادی است. در این باره با فریدون مجلسی دیپلمات بازنشسته و کارشناس مسائل بین المللی گفتگو کرده ایم که در ادامه می‌خوانید:

تغییر و تحولات سیاسی در حال حاضر در عربستان و جایگزینی بن سلمان به جای بن نایف در عربستان چه تاثیری بر آینده تحولات این کشور خواهد داشت؟

رقابت در عربستان برای تصدی قدرت در گذشته بین فرزندان دو همسر عبدالعزیز و به اصطلاح خودشان سدیریها و غیر سدیریها بود. سدیریها، فرزندان آن همسری از عبدالعزیز هستند که از خانواده سدیری است؛ هم محمد بن نایف و هم محمد بن سلمان هر دو سدیری محسوب می شوند. در حال حاضر اختلاف جدیدی در این میان رخ داده و این در داخل خود خانواده بخش سدیری آل سعود است ولی از همان روز اولی که سلمان، ولیعهدی را به محمد بن نایف، برادرزاده اش سپرد و درعین حال برای آن ولیعهد، یک ولیعهد تعیین کرد، این نشان دهنده این بود که نظر نهایی اش این است که پسر خودش به سلطنت برسد.

وقتی این پسر جوان و ماجراجو را به عنوان وزیر جنگ هم تعیین کرد، این بدان معنا بود که فرماندهی کل قوا هم در اختیار این ولیعهد دوم است و در نتیجه ولیعهد برادرزاده فقط باید منتظر زمان بماند تا اینکه خلع او رسما اعلام شود که بالاخره این کار انجام گرفت. روحیه ماجراجویانه ولیعهد جوان که اکنون، اختیارات بالاتری دارد و بن نایف را هم به کلی از همه مقامات خودش منع کرده، می تواند یک تصمیمات حاد و سخت تری را از جانب او در پی داشته باشد. اما این کشور با چالش‌هایی روبروست؛ اصولا در دنیای امروز یک کشور متوسط الحال مثل عربستان با جمعیت ناچیز و با تخصص ها و امکانات تکنولوژی ضعیف می تواند وسایل تکنولوژیک فراوانی را بگیرد ولی کاربرد آنها احتیاج به تکنسین هایی دارد؛ و نبود آنها در عربستان مشکلاتی را پدید می آورد و در واقع موجودیت این خانواده را به خطر خواهد انداخت.

در گذشته چنین تحولاتی وجود داشته است که پادشاه بتواند از اختیارات خود استفاده کند و چنین تحولاتی را رقم زند؟

در خانواده عبدالعزیز بعد از مرگ او بزرگترین پسرش ابن سعود به سلطنت رسید. ابن سعود به خاطر مشکلاتی، جرگه خانوادگی و شورای برادران عزل کردند و برادر دوم یعنی ملک فیصل به سلطنت انتخاب شد. ملک فیصل هم ملک عبدالله را ولیعهد خودش اعلام کرد که برادر بعدی بود. همینطور برادر، برادر، برادر به سلمان رسید و برای اولین بار بود که چون همه برادران به بالاتر از 80 سالگی یا در حدود سن 80 بودند، این بار فرزند ارشد سدیری (بن نایف) را که باصطلاح با هم هم خون تر بودند به عنوان ولیعهد انتخاب کرد که این شورای خانوادگی بپذیرد. وگرنه احتمال اینکه در آن روز، شورای خاندان ابن سعود محمد بن سلمان را بپذیرد، بسیار ضعیف بود برای اینکه ارشدیت خانواده سعودی به ترتیب سن برای شاهزادگان بلافصل تعیین می شود و محمد بن سلمان، امتیاز ارشد بودن را ندارد و او تازه در دهه اول 30 زندگی خود است. چنین چیزی سابقه نداشته و اصلا تاکنون به هیچ فرزندی به جز فرزندان عبدالعزیز از پدر به فرزند نرسیده است و آنهم به فرزند بزرگتر و بعد از او به فرزند بعدی و همینطور پله پله به سلمان رسیده بود. درواقع این بدعت و اتفاقی است که در روش جانشینی در خانواده آل سعود پیدا شده که احتمالا این بدعت، درگیری های دیگری را در درون، آنهم در این شرایط بحرانی که با قطر، متحد و برادر عرب باصطلاح خودشان رسیده، بوجود خواهد آورد.

گفته می شود محمد بن سلمان تحولات زیادی را در مدت حضورش در این کشور رقم زد...

بله محمد بن سلمان جنگ در یمن را راه انداخت و تصور می کرد که با به راه انداختن جنگ یمن در عرض یک هفته کار را تمام خواهد کرد اما الان 2 سال و نیم گذشته است. اوست که هزینه های زیادی را روی دست کشورش گذاشته و ترامپ را به آنجا کشانده و به رقص واداشته و احتمالا این ولیعهدی یکی از ثمرات سفر ترامپ به عربستان است. به همان اندازه که شخصیت ترامپ متزلزل است، موقعیتی هم که برای او فراهم کرده، احتمالا متزلزل خواهد بود، چه در درون خاندان سعودی و چه در کشور عربستان و آینده به هر حال نشان خواهد داد.

گفته می‌شود در اختلافات بین قطر وعربستان، محمد بن زاید امیر ابوظبی در امارات، بر تصمیمات بن سلمان بسیار تاثیرگذار بوده است. آینده این رابطه و تأثیرپذیری را چگونه پیش بینی می کنید؟

باید توجه داشته باشید که خودِ زاید و جانشین او بن زاید که رئیس امارات متحده عربی هستند، همیشه نسبت به ایران یک احساسات و روشهای منفی داشته اند. برخلاف امارات، دوبی همیشه از همکاری با ایران منتفع بوده و سود دلالی های مسائل پیش آمده برای ایران همیشه به جیب دوبی می رفت. این یک اختلاف دائمی در آنهاست و یک اختلاف دیگر اختلاف سرزمینی و اختلاف مرزی بسیار مهم بین دوبی و عربستان بر سر منطقه صحرایی و نفت خیز «برینی» است.

به نظر می رسد یک علت موضع گیری زاید در مورد قطر این است که این کشور یک مقدار گرایشات و تمایلات غیرخصمانه تری نسبت به ایران داشت و این را طی چند سال اخیر شاهد بودیم که سعی می کرد خودش را درگیر این مشکل آفرینی های عربستان نکند. بن زاید در ظاهر دید منفی نسبت به ایران این را نمی پسندید؛ از سویی وی می خواهد با خوش خدمتی در چنین موقعیتی نسبت به عربستان خودش را در برابر آن مشکل اصلی که با عربستان دارد، حفظ کند و سپر بلایی برای خودش درست کرده باشد. به نظرم علت دیگری وجود ندارد والا امارات که یکی از ثروتمندترین کشورهای دنیاست، کمتر و کوچکتر از آن است که بخواهد یک نقش سیاسی مهم و کارگردانی را برعهده بگیرد. این کشور بیشتر باید در لاک های دفاعی باشد و در این راستا اقداماتی صورت دهد؛ تصور من بر اینست که تفکر سیاستمداران این کشور نیز همین است. در واقع آنها باید خودشان را از شر دسیسه های عربستان محفوظ نگه دارند. یقین بدانید که امارات هم به اندازه قطر و کویت به هیچ وجه مایل نیست که آقابالاسری به اسم عربستان با آن رفتارهای سلطه طلبانه داشته باشد در عین حال که این نمایش دوستی با عربستان را نشان می دهد.

با این تحول و حضور شخص تندی مانند الجبیر به عنوان وزیر خارجه عربستان باید منتظر تشنج های بیشتر در منطقه باشیم؟

البته آقای جبیر اصولا آدم عجیب و توطئه گری است. ایشان از مدتها پیش از اینکه بخواهد به این موقعیت دست پیدا کند، موقعی که سفیر عربستان در آمریکا بود، اگر به یاد داشته باشید، سناریوی ترور خود توسط یک ایرانی را طرح ریزی کرده بود که بدنبال توطئه پیدا کردن یک آدمکش حرفه ای برای قتل خود بود و بعد از به دام انداختن او توسط FBI و نامعلوم بودن سرنوشت پرونده که گم و گور شد و تبلیغاتی براه انداخت که ایرانی ها قصد جان مرا دارند و خودش را در عربستان بزرگ کرد و اینکه تبلیغات ضدایرانی اش را از همانجا شروع کند.

این وقایع در همان زمانی بود که در ایران مذاکرات برای رسیدن به برجام ادامه داشت و عربستان به آب و آتش می زد که بتواند این مذاکرات را قطع کند. اگر به یادداشته باشید توطئه ای نیز در بانکوک تایلند علیه ایران در پیش گرفتند. این واقعه هم درست همزمان با مذاکرات ایران بود. ضمن اینکه در همین مذاکرات ایران، یک انفجار تروریستی در کنار یک اتوبوس حامل توریست های اسرائیلی در بلغارستان رخ داد که طی آن به کشته شدن زنان و بچه ها انجامید و قصد داشتند که به گردن ایران بیندازند. در واقع انواع کارهای به اصطلاح توطئه گرانه از این شخص سر زده است. به نظرم او سرانجام قربانی رفع کدورت های ایران و عربستان از سوی دولت عربستان خواهد شد. به هر حال الجبیر برای آنها که حکومت خانوادگی دارند، یک غیرخودی است و به موقع خودش این غیرخودی را قربانی منافع و مصالح خودشان خواهند کرد.

آیا با به قدرت رسیدن افراد جوان و تندرو در عربستان باید منتظر احتمال تشنج بیشتر در منطقه باشیم؟

بله،‌ الان دیگر تشنج در اوج خود است. ظاهرا ترامپ هم خیلی حواس جمعی ندارد و شاید هم حواس خود را فقط متوجه کاسبی و سودجویی خود کرده است. برای اینکه هم می گوید بزرگترین عامل حمایت تروریسم، عربستان است و بعد با این کشور قرارداد 400 میلیارد دلاری می‌بندد و به نظرش بزرگترین عامل تروریست، قطر می‌آید و بعد با قطر یک قرارداد 100 میلیارد دلاری می بندد. ظاهرا برای جلب منفعت تجاری از هیچ کاری فروگذار نیست.

این رفتارها تشنجات را به حداکثر رسانده است. اقدامات و رفتارهای امریکا در سوریه به جای اینکه در راستای ثبات و آرامش باشد و مسائل پیش رو را به سمت سازگاری و صلح پیش برد روند جدیدی را پی گرفته و گسترش بحران را باعث می شود.

به نظر می رسد صحبتهایی از این دست که «ما جنگ را به داخل ایران خواهیم کشاند» و حمله به مرز ایران از طریق خاک پاکستان بلافاصله بعد از‌آن اتفاق و در پی آن، اتفاق تروریستی در صحن مجلس و ‌آرامگاه امام را باید به همدیگر ربط داد. حتی اگر ربط هم نداشته باشد،‌ مسئولیت آن را عربستان باید به عهده بگیرد و درواقع باید ثابت کند که بعد از ادعاهایی که داشته،‌ کار آنها نبوده است. اینها همه تشنج است، آنهم در یک مملکت شبه جزیره ای که دورتادور آن را آب گرفته و هیچ خطری موجودیت و مرزهایش را تهدید نمی‌کند و بسیاری از کشورها هم به علت وجود اماکن مقدس در آن سرزمین، به هر حال یک حمایت معنوی از موجودیت او دارند. چه تهدیدی برای آنجا وجود دارد که این بازیهای نظامی گرایانه را می‌کند؟

عربستان به خاطر اینکه یک حکومت سلطه گرا و انحصارطلب است، شرایط متزلزلی دارد و نیاز به آفریدن یک دشمن موهوم دارد که بتواند اذهان و افکار عمومی را به سمت آن دشمن جلب کرده تا به بقای خودش در سایه آن دشمن ادامه دهد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :