حسین بشیری گیوی
موقعی که از ساختارگرایی صحبت می کنیم منظور چارچوب یک حکومت و یا در مدل کلی تر مدلی است که بشریت در طول تاریخ مراحل مختلف را طی کرده و به وضعیت فعلی رسیده است. تغییر ساختار خارج از اراده فرد است ولی تن دادن به قوانیین و مقررات به اراده فرد بستگی دارد. و موقعی که از کارکردگرایی صحبت می کنیم به مباحثی می پردازیم که فرد در سطح خرد با آن سرو کار دارد اگر حکومت را به عنوان یک ساختار در نظر بگیریم نظام خانواده در سطح خرد قرار دارد و کنش هایی که در این حوزه انجام می شود در غالب کارکردگرایی تحلیل و تفسیر می شود.
درباره مردم شناختی و خصوصیات ایرانیان تحقیقات مهمی انجام شده و نویسندگان چون جیمز موریه،جمال زاده ،مهندس بازرگان و دیگر بزرگان کتاب های مهمی را به رشته تحریر آورده اند. برای شناخت خصوصیات فردی ایرانیان نقل قول هایی از محققین و نویسندگان را یادآور می شوم:
عارف قزوینی می گوید:«ایرانیان در گرداب ذمایم و قبایح مستغرقند و پای بند هیچ یک از ملکات اخلاقی نیستند و بشئون و مقدسات فردی و اجتماعی اعتنائی ندارند و جزء پر کردن کیسه و اطفاء شهوات مشئوم از زندانی چیزی نمی فهمند. دروغ می گویند، فریب می دهند، مانند خاکشیر به هر مزاجی می سازد و در مقابل هر بادی تسلیم می شد و این کار را زیردستی و زرنگی می داند ...»
پرفسور براون در مورد ایرانیان بیان می کند؛«در همین زمان های اخیر ایرانیان در دو مورد شجاعت و فداکاری ها و ایمان و جان نثاری از خود به منصه ظهور رسانیدند که کاملاً زنده بودن و حق جوئی و جوانمردی آن ها را به اثبات رسانید یکی در موقع ظهور جنبش های دینی و دیگری مشروطیت»
هرودوت (مورخ، بیست و چهار قرن پیش) بیان می کند؛«ایرانی مجاز نیست از چیزی که عملش قبیح و غیر مجاز باشد براند و در نظر آن ها هیچ چیز شرم انگیزتر از دروغ گفتن نیست . از دروغ گذشته، قرض کردن هم در نزد آنها بغایت زشت و مکروه است و برای این زشتی علتی که بیان می کند این است که می گویند آدم مقروض گاهی مجبور می شود دروغ بگوید»
جیمز موریه در«حاجی بابای اصفهانی» آورده است:«فرنگیان به جای اینکه موی سر بتراشند و ریش بگذارند ، ریش می تراشند که در چانه مو ندارند ولی سرشان چنان از مو انبوه است که گویا نذر کرده اند که دست به آن نزنند.فرنگیان روی چوب می نشینند و ما روی فرش و زمین می نشینیم.آنها شراب را حلال می دانند و کم می خورند و ما حرام می دانیم و ......»
انواع خلقیات ناپسند(مثل دروغگویی، دورویی، چاپلوسی، پنهان کاری، خودپسندی، فریبکاری، ستم گرایی، نادان و خرافاتی بودن، نداشتن روحیه ای پژوهش و پیشرفت، ترس) را در خصوصیات ایرانیان مشاهده می کنیم.
مهندس بازرگان بیان می کند که تحت تاثیر مستقیم بردباری، نوسانهای زندگی و زمین گیری خصلت اصیل سازگاری در ایرانیان پدید آمده که خود را با هر سختی و مشقتی وفق دهد، با دوست و دشمن سازگاری پیدا کند و در سختی و گشاده دستی قناعت کند و بالاخره آقایی و نوکری کند. شلختگی و پایبند نبودن به قید و بندهای پایه و اساسی هم تاثیر بسزایی در سازشکاری ایرانی داشته است. "وقتی بنا شد ملتی وقتی با دشمن روبرو شد تا آخرین توان نجنگد و بعد از مغلوب شدن سرسختی و مخالفت نکند، بلکه تسلیم شود و آداب وی را بپذیرد، و هر زمان به رنگ تازه وارد آمده درآید، دلیلی ندارد نام چنین مردمی از صحنه روزگار محو شود. این سازگاری ایرانی بوده که دشمن را رام و راضی میکرده، فرهنگ خود را به آن تزریق کرده و هضم و جذبش میکرده است.
مهندس بازرگان به دو تاثیر فرعی و مهم که در روحیه فعلی ما ریشه های عمیق دارد اشاره می کند که عبارتند از: همراه با زمان و مدت کار نکردن و چیزی جز زور را موثر نشناختن است.
با توجه به خصوصیات مثبت و منفی که از نویسندگان و محققین اشاره شد در عصر حاضر برخی خصوصیات تازه ای نیز بر خصوصیات ایرانیان افزوده شده است. در مورد رانندگی آمارهایی که از سوی مراکز قانونی منتشر شده کشته های تصادفات جاده ای بیش از شهدای جنگ تحمیلی است ولی مردم نه به کیفیت خودروها و جاده ها اعتراض می کنند و نه در کیفیت رانندگی خود تغییر ایجاد می کنند. در مورد اختلاس ها از بیت المال که هر روزه آمار های تکان دهنده توسط قوای سه گانه منتشر می شود مردم هیچ گونه واکنشی نشان نمی دهند در حالیکه این اختلاس ها در میزان تورم نقش مهم و موثری دارد. در مورد خشونت، طلاق ، خودکشی چنان آمار ها بالاست و محققین راهکارهای مختلفی را ارائه کرده اند ولی کو گوش شنوا، مردم اصلاً به این راهکارها توجه نمی کنند وقتی که شتر در در خانه شان خوابید متوجه مسئله می شوند که کار از کار گذشته است. تمامی این موارد به ساختار مربوط می شوند. موقعی که می گوییم میزان طلاق در سطح کلان جامعه وحشتناک است مردم هیچ گونه اعتراضی به وضع موجود نمی کنند که دلایل این افزایش میزان طلاق چیست و کیست؟ ولی در سطح خرد و همین افراد سازگار با سطح کلان هیچ گونه سازگاری از خود نشان نمی دهند یعنی ناسازگاری در خانواده است که باعث طلاق می شود. چرا ایرانیان در سطح خرد سازگاری در سطح کلان را از خود نشان نمی دهند؟ اگر ایرانیان کنشی که سازگاری در ساختار را در سطح خرد از خود نشان دهند میزان طلاق به صفر میل می کنند ولی این اتفاق نمی افتد. ریشه این تناقض در رفتار ایرانیان از کجا نشاءت می گیرد؟
در هر روی تناقضی عمیق در رفتار روزانه ایرانیان وجود دارد که این تناقض ها باید حل و فصل شود این مقاله فرضیه ای ایست که اندیشمندان،جامعه شناسان و دگراندیشان این فرضیه را مهم بدانند و درباره این مسئله مطالعات عمیق تری انجام دهند. اگر این تناقض ها حل نشود نمی توان برنامه ریزی انسانی انجام داد. برنامه ریزان همیشه سردرگم می مانند که آیا نتیجه بخش خواهد شد و یا اینکه قطعاً شکست خواهند خورد.
در واقع برنامه ریزان همیشه با اما و اگر سر و کار خواهند داشت. به عنوان مثال، دکتر زنجانی پدر جمعیت شناسی ایران موقعی که بحث کنترل جمعیت را مطرح کرد موقعی که در دانشگاه تبریز این مسئله را تحلیل می کرد گفت در میزان جمعیت 140 میلیون نفر جامعه ما ترمز را خواهد کشید درحالیکه جامعه در 70 میلیون نفر ترمز را کشید این همان تناقض در رفتار ایرانیان است در مواقعی چنان عمل می کنند که همگان حتی برنامه ریزان را حیرت زده می کنند و در برخی موارد چنان رفتار می کنند که انگار در عصر فئودالیسم هستیم و بیشتر شاخص های جامعه فئودالی را مشاهده می کنیم در هر روی این رفتارها باید توصیف،تحلیل،تفسیر و تبیین شوند.