سالهای قبل در آستانه مجمع سالیانه عمومی حضوری در سازمان نظام پزشکی تمام محافل مجازی پزشکی پر بود از تحلیل و بحث و محاوره تا مجادله و مناظره در حوزه انتخابات و مجمع سازمان نظام پزشکی ایران..
امسال که به همت عالی ۵ کیلوگرم ویروس حتی مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی مجازی و اینترنتی برگزار میشود، سکوت حقیقی عجیبی بر عالم صنفی مجازى حکمفرماست.
در تحلیلی شتابزده بر چرایی این سکوت مرگآوا در قبال مجمع عمومی پس فردا ! در غالب محافل مجازی دنیای پزشکی باید یک سوال پرسید..
چه اتفاقی افتاده است که هیچ جا حرف جدی در مورد مجمع عمومی سازمان نیست؟
عدم نشت و درز مفاهیم و محورهای بحث در مجمع عمومی به فضای شیشهای مجازی سه علت بنیادین دارد.
سکوت عجیب فعالان صنفی که عضو مجمع بودند و به شیوههای متعدد به انزوای عملکردی کشیده شدند یک علت ماوقع بود؛
نامداران صنفی متعددی از اعضای مجمع عمومی بودند که با اطلاعات از درونمایه خودمانی و مرصوص مجمع مفاهیم رازآلود را به شفافیت عمومی و قضاوت عام اعضاء میکشیدند.
این فعالین صنفی به سه شیوه ساکت شدند.
ترفیع، حذف و حبس خبری!
عدهای با رشد و دریافت پست و مسئولیت در لایههای متفاوت ساختار قدرت یا تصمیم ترجیح دادند از حواشی دور شوند و برای ادامه ترقی و ترفیع مقام در نظام پلکانی ارادت به مرید و مرادی و کرنش برگردند که اینها همان فرزندان خلف بازگشته به آغوش پدر خوانده هستند، از این اسامی نامآور متعدد میشود مثال زد که با گرفتن پست و اتاق ناگهان از منتقد به معتقد تغییر ژنتیکی دادند.
گروه دوم کسانی بودند که به طرق متفاوت با کودتای نارنگی از نمایندگی مجمع حذف شدند زیرا با هیچ صراطی مستقیم نبودند و ترجیح داده شد اصلاً نباشند از این افراد هم تهیه یک لیست دو رقمی سخت نیست.
گروه سومی که هنوز هم نفوذی یا ناخودی هستند اما در مجمع راه دارند به حبس و انزوای خبری فرستاده شدند تا اتفاقی خارج از اوردر در حوزه ساختار منجمد تحت کنترل رخ ندهد.
امروز در آستانه آخرین مجمع عمومی سازمان نظام پزشکی ایران که محصول انتخابات تاریخی ۹۶ بود یک مجمع یکدست و همسو با ساختاری که عادت به انشاء ناشی به منشاء دارد!
با دو سوم عضو کارمند بیمه و بیمارستان و دانشگاه و شبکه بهداشت تلاش مؤثری در ایفای نقش پرسشگری و مطالبهگری نخواهد داشت.
این گروه همسو و همدل خاطره ۲ دقیقه ایستادن و کف زدن در مجمع اول را وقت عبور با جبروت پدرخوانده گذرا یادشان نرفته است.
باری این خطوط مخطط نگاشته نمیشود که همنسلان من بخوانند یا بدانند.
مخاطب این سیاه مشق جوان تبعیدی روستای ابرکوه است تا در وقت ورود به چله سالی وقتی به مراکز سیاست سلامت برمیگردد بداند که میشد تطمیع نشد، میشد خط مستقیم رفتار را سرمشق کرد و میشد با خطر حذف و حبس و هزل خبری در میانه کارزار صنفی ایستاد و از املای دیکته حاکمه غلط انشایی گرفت.
وقتى استمرار طلبى تلاش كرد نماينده مجلسى را كه ديگر نماينده مجلس نيست در هيأت نظارت سازمان به صيانتطلبی ابقاء کند، یعنی حتی نمایندگان مجلس جدید را به حوزه هیأت نظارت مرکزی انتخابات سازمان نامحرم تلقی میکرد...
در چهار راه حوادث صنفی زمانی که شما از تبعید بر میگردید نسلی که با تبعید شما مراجع مرصوص را از لرزش حضور شما محافظت میکرد به آلزایمر اجباری دچار خواهند بود و امثال امسال من هم اینها را مینویسند زیرا چیزی در خاطره سنایل و پوسیده ما هم نمیماند تا شما فرصت شنیدنش را داشته باشید پس در تاریخی که بر خط مشق تکراری نوشتیم راوی ناروای یک خط انحطاط صنفی بودیم تا شما اشتباهات ما را تکرار نکنید.
ما هیچ گلی به سر صنف نزدیم اما هزار راه نرفته را به ۹۹۹ راه تقلیل دادیم تا شما بدانید راه دموکراتیک را ما با دانش حقوقی رفتیم این راه مصادراتی هم به بیراهه بود...
انتهای پیام/*