تابناک ایلام علی اصغراسدی ::در آخرین سال دولت تدبیر! باز هم آموزش و پرورش دچار تغییرات شده است. تغییراتی که فقط ظاهر اسمی دارد و رسمی بر روی کاغذ نوشته می شود و گرنه در بدنه بیمار آن نه نسخه شفابخش است و نه درمان درد لاعلاج آن می شود.
خبر کوتاه استعفای مدیر کنونی بعلت پرداختن به حال فرزند شاید تنها نکته مثبت این جریان است که مدیری مهر فرزند را بر کرسی مدیریت ترجیح می دهد. اما تلاشش برای بر تخت نشاندن برادر خانم نکته تاریک این کارنامه مدیریتی است که به فکر و ذهن هر فرهنگی حکومت وراثتی بر آموزش و پرورش استان متبادر می کند.
شاید اگر مدیرکل توصیه ای غیر از این داشت تصویر مثبتی از خود برجای می گذاشت و به جامعه فرهنگی و استان نشان می داد که در فکر شایسته سالاری بوده و هست، اما حلقه وزارت نشین این قوم که حالا مصادر استانداری دو استان و معاونت وزیری را در چنته دارند، گویا کفاف نداده که با حرص بیشتری سعی در نشاندن شیخ خویش برای کرسی صدارت آموزش و پرورش استان دارند، اشتباهی بس بزرگ که دودش به چشم همه می رود.
قسمت ظریف تر این جریان حمایت تمام قدی نماینده اصولگرای جنوب از شیخ آموزش و پرورش است که مخالف فکری او نیز هست! اما چه می شود کرد باید ساختار جنوب و شمال همیشه تیغی باشد بر گردن شایسته سالاری و قوم و قومیت اصلح و ارجح بر کارایی و تجربه باشد. ظریف تر آنکه این گام بلند نماینده جنوب با عقب نشینی نمایندگان شمالی همراه شده است یا ظاهرا در پس پرده اتفاقاتی در جریان است که بوی نامطبوع آن مشام فرهنگیان را می آزارد.
از ظواهر و شواهد چنین بر می آید که نماینده بانوی استان عملکرد بهتری داشته و با معرفی چند فرد با تجربه مسیر خود را مشخص کرده است. در این بین چشمان نگران فرهنگیان مخصوصا حوزه شمال به عملکرد دیگر نماینده شمالی در این جریان دوخته شده است تا با تصمیم خود عیارش را برای کسانی که به ایشان رای داده اند، مشخص کند. اینکه آیا او همه رای و پشتوانه خود را درسبد دوست جنوبی اش می ریزد بعدا مشخص می شود و آیا ایشان هم گول بازی پیچیده ای می خورد که نمایندگان شمالی دوره قبل را از چشم فرهنگیان انداخت، یا نه از آن تجربه می گیرد.
نکته مهم اینکه همراهی در انتصاب مدیرکل قطعا دلیل بر همراهی برای انتصاب رییس دانشگاه فرهنگیان نمی شود و درست مثل گذشته خیز حلقه تهران نشین برای هر دو کرسی است و نباید این موضوع را از نظر پنهان داشت. نکته دیگر اهم و مهم دانستن این پست هاست که بازی معروف چی دادی و چی گرفتی را در ذهن متبادر می کند.
آموزش و پرورش در بدنه خود نیروهای توانمندی دارد که یا لابی ندارند و یا نماینده از آنان حمایت نمی کنند. سوال اینجاست پس دوران انتصاب شایستگان کی آغاز می شود؟ جناب استاندار نیز در واپسین روزهای دولت می بایست بر مدار شایسته سالاری و حول محور گزینه مقبول فرهنگیان حرکت کند که از ایشان انتظار می رود نه پیغام گیر سفارشات برون استانی باشد.
در نهایت اگر سناریوی افشا شده این روزها به فیلم و حقیقت تبدیل شود باید گفت که تابوت آموزش و پرورش را به چهار میخ کشیده اند تا بدنه لابی باز و اقدامات پر حرف و حدیث آنان در اداره کل برای چند ماهی دیگر همچنان به دلخون کردن فرهنگیان ادامه دهند. بیراه نیست که درخواست شود که نهادهای نظارتی به شیوه جذب نیروهای نهضتی و حق التدریس در همین هفته ای که گذشت وارد شوند و اگر فقط شهرت متولیان و روابط فامیلی لیست ارسالی به تهران را بررسی کنند چه حقیقت ها که افشا نمی شود. والعاقبه للمتقین