تابناک رضوی: تصور کنید زمانی را که بخواهیم فراتر از آدمها سراغ دنیای باور آنان و آرمانها برویم که دیگر نباید دوربینمان را روی سر آسمانخراش و هتلهای مجلل، ثابت بکاریم یا عنان نگاهمان را بسپاریم به تکنولوژی تصویربرداری هوایی آسمانپیماها(پهپاد و هلیشات و کواد کوپتر و...)
تصاویر هوایی از راهپیماییها از بالا به پایین است و محدود و گرچه گواه حضور پرشمار مردم است و لازم اما کافی نیست چون نمیتواند گویای شور و شکوه روح جمعی عمومی باشد.
مردمی که هرکدامشان با قصه و غصههای متفاوت و درد و دغدغههای زیاد این روزهایشان مردانه پای انقلاب اسلامی ایستادهاند و زن و مرد تکبیر میزنند: هیهات مناالذله
و اما از جمله حاشیههای دیدنی و البته کمتر دیده شده روز قدس امسال مشهد که در تصاویر هوایی و پلاتوهای کلیشهای گزارشگران گُم است؛ همراهی جماعت انبوهی از عزیزان افغان و صلابت تکبیر و تکرار شعارهای راهپیمایی با زبان مشترک پارسی بود که از عمق ایمانشان باصلابت فریاد میکردند تا کور شود چشم تکفیری و داعش و شیاطین از این وحدت امت اسلامی
و هنوز هم تازه است خون شهدای ایرانی و افغانستانی مدافع حرم و جبهه مقاومت که به مظلومیت ریخته شد و با هم ممزوج است و ماندگار ...
و چه حماسی سروده این پیوند میان ما و ما شدنمان را استاد محمدکاظم کاظمی در
شمشیر و جغرافیا :
بادی وزید و دشت سترون درست شد
طاقی شکست و سنگ فلاخن درست شد
شمشیر روی نقشهی جغرافیا دوید
اینسان برای ما و تو میهن درست شد
یعنی که از مصالح دیوار دیگران
یک خاکریز بین تو و من درست شد
بین تمام مردم دنیا گل و چمن
بین من و تو آتش و آهن درست شد...
دستی بده که گرچه به دنیا امید نیست
شاید پلی برای رسیدن، درست شد
شاید که باز هم کسی از بلخ و بامیان
با کاروان حلّه بیاید به سیستان
وقت وصال یار دبستانی آمده است
بویی عجیب میرسد از جوی مولیان
سیمرغ سالخورده گشوده است بال و پر
«بر گِردِ او به هر سر شاخی پرندگان»
ما شاخههای توأم سیبیم و دور نیست
باری دگر شکوفه بیاریم توأمان
با هم رها کنیم دو تا سیب سرخ را
در حوضهای کاشی گلدار باستان
بر نقشههای کهنه خطی تازه میکشیم
از کوچههای قونیه تا دشت خاوران
تیر و کمان به دست من و توست، هموطن
لفظ دری بیاور و بگذار در کمان .
مجتبی محمودی