کد خبر: ۱۹۲۴۶
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۳:۰۵ 06 April 2015
محمد جواد ظریف یکصد و یکمین وزیر خارجه ایران است. فردی که «هنری کیسینجر» وزیر خارجه نیکسون از او به عنوان دشمن قابل احترام یاد می‌کند، اکنون بیش از یکسال و نیم از دوران وزارتش می‌گذرد.
 به گزارش تابناک اصفهان، او در طول این مدت، همواره در کانون توجهات رسانه‌ای و سیاسی نه ایران که جهان قرار داشته و از این باب کارنامه بی‌نظیری را در میان وزیران خارجه بعد از انقلاب، از خود برجای گذاشته است.هنوز اندکی از زمان انتصابش به عنوان «آقای وزیر» نگذشته بود که پیگیری پرونده هسته‌ای ایران را که با چالشی اساسی در جامعه بین الملل مواجه بود، اولویت کاری وزارتخانه خود قرار داد. پرونده‌ای که در طول هشت سال و به یمن سیاست‌های نادرست آن دوران به حادترین وضعیت خود رسیده بود. سیاست ظریف اما در این مورد، عملیاتی کردن صحیح تئوری‌های روابط بین الملل در عرصه سیاست خارجی بود و در این راه توفیق بسیاری نیز کسب کرد. او اگر در زمینه دیپلماسی و روابط بین الملل یک سر و گردن از همتای آمریکایی خود- جان کری- بالاتر نباشد، هرگز پایین‌تر نیست.
گویا شیخ دیپلمات به خوبی می‌د‌انست که چه کسی بر این مصدر شایسته‌تر است؛ فردی که بارها اعلام کرده که به هیچ حزب و جناحی تعلق نداشته و با همه چهره‌های انقلاب از ولایتی و لاریجانی تا هاشمی و روحانی تعامل دارد.
او پا به میدانی گذاشت که به زعم بسیاری از کارشناسان این حوزه، نفس‌گیرترین مذاکرات بین‌المللی در دوران بعد از جنگ سرد بوده است. اگرچه بارها از سوی رهبر انقلاب ظریف و هم قطارانش «فرزندان انقلاب» نامیده شدند، اما بازار انتقادها نیز در داخل همچنان داغ بوده است. بی شک او در این کارزار به حمایتی ویژه از سوی نخبگان سیاسی کشور نیاز داشت. اگرچه بسیاری از نخبگان کشور بنابر رهنمودهای مقام معظم رهبری، حتی با وجود برخی اختلاف نظرها با سیاست‌های خارجی ظریف و دولت تدبیر و امید بازهم به حمایت خود از تیم هسته‌ای کشور ادامه دادند، اما عده‌ای گویا حاضر به پذیرش این مسئله نبودند که مذاکره (هسته‌ای) با آمریکا تصمیم نظام بوده و تمامی اقدامات وزارت خارجه در خصوص پرونده هسته‌ای تحت نظارت شورای عالی امنیت ملی کشور صورت می‌گیرد.
از همین روی، امروز از ظاهر ظریف انتقاد می‌کردند و فردا از قدم زدنش با وزیر خارجه آمریکا ابراز نگرانی و دلواپسی؛ یکبار «نرمش قهرمانانه‌«اش را نشانه می‌رفتند و بار دیگر، بر لبخندهایش خرده می‌گرفتند.ظریف اما در مقابل تمام این خرده‌گیری‌ها، تنها به مسیری که نظام و ملت برای او ترسیم کرده بودند ادامه داد.
 تنها هدفی را دنبال می‌کرد که هم ضامن منافع و عزت ملت ایران باشد و هم تعامل با دنیا را برای ایران به ارمغان آورد.تسلط بی نظیر و مثال زدنی ظریف بر زبان انگلیسی از یک سو، و آشنایی او با فرهنگ غرب بویژه آمریکا از سویی دیگر، از او یک دیپلمات تمام عیار ساخت. دیپلماتی که با ادبیات ادیبانه به گفت‌وگو با قدرت‌های جهانی نشست تا نشان دهد که نماینده بر حق ملت ایران است.شاید هنر اصلی ظریف آن بود که به مذاکره با طرف اصلی دعوا نشست.
 آمریکا، که به قول حسن روحانی کدخدای سایر کشورهای عضو گروه 1+5 است، طرف اصلی دعوای ایران و غرب بر سر پرونده هسته‌ای محسوب می‌شود. مذاکرات ده‌ها باره وزیران خارجه ایران و ایالات متحده حکایت از همین امر دارد.به نوعی باید پذیرفت که ظریف تابوی مذاکره با آمریکا را شکست. تابویی که همواره حتی نزدیک شدن به آن هم با نگرانی‌های بسیاری همراه بود. البته این تابو در جایی دیگر و این بار توسط رییس دولت تدبیر نیز شکسته شده بود؛ زمانی که روحانی در بازگشت از نیویورک طی تماسی تلفنی به گفت‌وگو با رییس جمهور ایالات متحده آمریکا پرداخت.همانگونه که روحانی به خوبی از هزینه‌های احتمالی مکالمه تلفنی با اوباما بی خبر نبود؛ ظریف نیز از بهایی که می‌بایست برای این تابوشکنی‌ها بپردازد آگاه بود.
روحانی که خود از معاهده سعدآباد گرفته تا همین مذاکرات اخیر، همواره از نزدیک در جریان پرونده هسته‌ای جمهوری اسلامی قرار داشته‌است، از همان روزهای کاندیداتوری‌اش، تعامل سازنده با کشورهای دنیا را مهم‌ترین اولویت در عرصه سیاست خارجی دولت خود قرار داد. باراک اوباما نیز که پس از فردی جنگ‌طلب همچون جرج بوش پسر بر سر کار آمده بود، ندای دیپلماسی و گفت‌وگو را سر داد و این موضوع را تنها ابزار حل مناقشات آمریکا در مواجه با دیگر کشورهای جهان عنوان کرد. او نیز شاید به نوعی تابوشکنی کرده و بهایی گزاف را برای آن پرداخته است. از این اوصاف که بگذریم، مذاکرات بر سر پرونده هسته‌ای ایران بار دیگر از سر گرفته شد و با عبور از وین و ژنو سرانجام و پس از 18 ماه به لوزان رسید؛ به هتلی مجلل در کرانه شمالی دریاچه ژنو. هتل «بوریواژ» که سابقه بسیاری در ثبت رویدادهای تاریخی دارد، این بار میزبان ظریف و کری و دیگر وزیران خارجه گروه 1+5 شد.
 البته این نخستین باری نبود که بوریواژ در کانون توجهات رسانه‌ای و سیاسی قرار می‌گرفت، بلکه آن زمان که پیمان لوزان- پیمانی که به فروپاشی امپراتوری عثمانی و شکل‌گیری ترکیه مدرن انجامید– در آن به امضا رسید، آوازه این هتل جهانی شد.در طول روزهای پایانی سال 93 و نوروز 94، رفت و آمدهای دیپلماتیک به این هتل به اوج خود رسید و سرانجام و ثمره آن، صدور بیانیه‌ای بود که مؤلفه‌های اصلی چارچوب توافق جامع هسته‌ای را شامل می‌شد. بیانیه‌ای که سیاست برد- برد را در دل خود جای داده و از سویی دیگر موجبات نگرانی دلواپسان داخلی و خارجی را فراهم آورده است. به هر روی پس از توافق موقت ژنو، گام مهم دیگری نیز در فرآیند مذاکرات هسته‌ای ایران اسلامی برداشته شد.
  ظریف با هنر دیپلماتیک خود توانست بار دیگر تمامی نگاه‌ها را به سوی ایران جلب کند و کشور را در مسیری تازه برای تعامل با جامعه بین الملل قرار دهد. پس چندان گزافه نیست که بگوییم اگر هر زمان یادی از ملی شدن صنعت نفت ایران به میان می‌آید، و ناخودآگاه تصویر محمد مصدق در خاطرها نقش می بندد؛ از این پس نیز هرکجا نام و نشانی از برنامه هسته‌ای ایران آورده شود، لبخند دل‌نشین ظریف که حتی در دشوارترین لحظات نیز همچنان پابرجا بود، در ذهن مردمان تداعی خواهد شد.
اشتراک گذاری
نظرات بینندگان
غیر قابل انتشار: ۰
در انتظار بررسی: ۰
انتشار یافته: ۱
بی نام
|
Iran, Islamic Republic of
|
۱۵:۰۹ - ۱۳۹۴/۰۱/۲۷
اگر پافشاری ملت مستضعف نبود (سرمایه دارها را نمی گویم) اگر تلاش های محمود احمدی نژاد نبود و اگر دیپلماسی سرگرم کننده جلیلی نبود ما نمی توانستیم این همه سانتفیوژ داشته باشیم و تا 20 درصد غنی سازی کنیم و حالا 1+5 مجبور شوند تن به توافق دهند!!!!!؟؟؟؟؟!!!!
عزیز من ظریف و تیم او کار بزرگی نکرده اند. شما هزینه هتل ها و مسافرت ها را حساب کنید به هر نفر چقدر می رسد!!!!!؟؟؟؟؟
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار