علیرضا علوی‌تبار، چهره شناخته شده جریان اصلاحات درباره انتخابات ریاست‌جمهوری حرف‌های شنیدنی و تحلیل‌های قابل تاملی دارد. او معتقد است که دوازدهمین دوره انتخابات ریاست‌جمهوری میان سه جریان و یک باند سیاسی برگزار خواهد شد.
کد خبر: ۴۱۰۴۷۴
تاریخ انتشار: ۳۰ فروردين ۱۳۹۶ - ۱۵:۱۶ 19 April 2017
به گزارش تابناک سمنان به نقل از اعتماد،اگر همه چهره‌های شناخته شده تایید‌صلاحیت شوند، سه جریان و یک باند با هم رقابت خواهند کرد. همان‌طور که قبلا هم گفته‌ام در عرصه سیاسی ایران امروز جریان‌های مختلف فکری سیاسی فعال‌اند (به طور عمده چهار جریان: راست رادیکال، راست محافظه‌کار، راست‌مدرن و چپ مدرن) . این جریان‌ها اولا افراد و مصادیق متعدد دارند و ثانیا از نوعی گفتمان فکری و سیاسی برخوردارند. البته همه آنها به صورت طیف هستند و در یک سر اصولگرایان هر جریان و در سر دیگر عمل‌گرایان هر جریان قرار دارند. در کنار این جریان‌ها باندهای سیاسی نیز در کشور فعالند.

گفت‌وگوی اختصاصی با علیرضا علوی‌تبار  انتخابات میان «سه جریان» و «یک باند» خواهد بود

*منظورم از باند جمعی از افراد است که دیدگاه ها و برنامه‌های خود را پنهان می‌کنند و فاقد تکیه‌گاه و پایه اجتماعی معینی هستند. با این توضیح باید عرض کنم رقابت اصلی میان سه جریان و یک باند خواهد بود. یک جریان، ‌راست رادیکال است که آقای رییسی طیف اصولگرا و آقای قالیباف طیف عمل‌گرا آن را نمایندگی می‌کنند. جریان دوم، راست محافظه‌کار است که مثل آقای میرسلیم آن را نمایندگی می‌کند. جریان سوم اعتدال‌گرایانند که در شرایط فعلی از همراهی و حمایت اصلاح‌طلبان نیز برخوردارند. آقایان روحانی و جهانگیری نماینده این جریان هستند. باند احمدی‌نژاد نیز در صورت تایید در این رقابت حضور خواهد داشت. البته در نهایت هر کدام یک نفر را در رقابت اصلی خواهند داشت.

*آقای احمدی‌نژاد دیگر نماینده یک جریان فکری - سیاسی نیست بلکه نماینده یک باند سیاسی است. باندها تکیه‌گاه و پایگاه اجتماعی مشخصی ندارند از این رو از رای ثابت و پایدار برخوردار نیستند. اما در جوامعی که مردم سازمان یافته و متشکل نیستند، این امکان وجود دارد که در مقاطعی بتوانند حمایت بخش‌هایی از جامعه را به دست آورند. اما گمان نمی‌کنم در حال حاضر چنین فرصتی برای ایشان وجود داشته باشد. بالا آمدن احمدی‌نژاد حاصل حمایت یک جریان سازمان‌یافته و قدرتمند از ایشان بود که در حال حاضر دیگر آن حمایت وجود ندارد.

*نمایندگانجریان راست رادیکالمشوق حضور بیشتر نیروهای نظامی و شبه‌نظامی در اداره امور هستند. در سیاست خارجی به سوی افزایش تنش با قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی حرکت می‌کنند، سعی در همراهی و همسویی با نهادهای غیرانتخابی خواهند داشت، فضای فرهنگی را کنترل شده و تحت نظارت می‌خواهند و کم و بیش خط ‌مشی‌های خیریه‌ای و عامه‌پسند را در کشور به اجرا درمی‌آورند. آنها اگرچه از حمایت رسانه‌ای خوبی برخوردار خواهند بود اما با نهادهای مدنی و احزاب برخوردی محدودکننده خواهند داشت.

*باند احمدی‌نژاد در صورت دستیابی به قدرت مجریه، همان سیاست‌های گذشته را ادامه خواهند داد. با این تفاوت که این‌بار از حمایت نهادهای غیرانتخابی و نیروهای نظامی و شبه‌نظامی برخوردار نخواهد بود و با مجلس نیز همسو نخواهند بود. احساس موقت بودن، می‌تواند این باند را به تصمیم‌گیری‌های خطرناک برای کشور سوق دهد. تخریب کانال نظام اداری، اجرای سیاست‌های اقتصادی جنجالی اما غیرقابل‌دوام (مثلا افزایش بسیار در پرداخت یارانه نقدی) و حتی میل به یارگیری در میان قدرت‌های خارجی برای برقراری توازن با مخالفان داخلی و... از جمله اقدامات خطرناکی است که ممکن است توسط باندی که خود را بی‌آینده می‌بیند انجام شود.

*جریان اعتدالی نیز سیاست‌های فعلی را البته موثرتر ادامه خواهد داد. به گمانم مدیریت خود را تقویت خواهد کرد و تا حدودی اولویت رشد و رونق بیشتر را جایگزین کنترل تورم فعلی خواهد کرد. خروج کشور از حالت بحرانی و عادی شدن بیشتر جریان امور می‌تواند به تقویت فعالیت‌های حزبی و فرهنگی در کشور منجر شود.

*آقای محمد هاشمی در حال حاضر نماینده یک جریان سیاسی نیستند. از این رو باید نامزدی ایشان را بیشتر براساس انگیزه‌ها و تحلیل‌های شخصی ارزیابی کرد.

*دلایلی که باعث شد مردم در سال ٩٢ به آقای روحانی رای دهند، هنوز به قوت خود باقی است. اگر برخورد مردم با انتخابات حسابگرانه و بر مبنای مقایسه گزینه‌های مختلف و به ویژه پایداری و تثبیت وضعیت کشور باشد، شانس آقای روحانی برای پیروزی از همه بیشتر است. اما با وضعیت قطبی‌شده‌ای که احیانا پیش خواهد آمد، دستیابی به پیروزی انتخاباتی چندان هم ساده نخواهد بود. خنثی کردن قدرت‌های پنهان و قانع کردن بخش‌هایی از مردم برای حضور در انتخابات کاریست دشوار و محتاج تلاش بسیار. هرچقدر میزان مشارکت در انتخابات افزایش یابد شانس روحانی برای پیروزی بیشتر می‌شود.

*در مورد نامزد شدن آقای جهانگیری به گمان من توجه به چند نکته ضروری است. نکته اول اینکه آقای جهانگیری هیچگاه رقیب انتخاباتی آقای روحانی در این انتخابات نخواهد شد.برای این ادعا باید هم خصوصیات اخلاقی آقای جهانگیری را مورد توجه قرار داد و هم تحلیل و دیدگاه‌های ایشان و جریانی که ایشان آن را نمایندگی می‌کنند. نکته دوم، اگر انتخابات فعلی و حضور آقای روحانی را در نظر بگیریم، آقای جهانگیری از ویژگی‌های خوب و بالایی برخوردار است که ایشان را در اندازه یک رییس‌جمهور قرار می‌دهد. آشنایی با مسائل و مشکلات کشور، قدرت مدیریت و اداره کارآمد امور، تجربه طولانی کار اجرایی، سلامت اخلاقی و مالی و ورود کمتر به تنازعات و درگیری‌های سیاسی باعث می‌شود که ایشان شرایط یک رییس‌جمهور مناسب را مستقل از شرایط فعلی کشور و انتخابات سال ٩٦ داشته باشند.

*حضور آقای جهانگیری می‌تواند تنها دفاعی و به عنوان ضربه‌گیر نباشد. آقای روحانی علاوه بر جریان راست مدرن، بخش عملگرای راست محافظه‌کار را نیز نمایندگی می‌کنند. این نمایندگی اگرچه تکیه‌گاه ایشان را گسترش می‌دهد اما الزاماتی را نیز در زمینه طرح خواسته‌ها به ایشان تحمیل می‌کند. آقای روحانی باید خواسته‌هایی را طرح و نمایندگی کنند که همه گرایش‌های حامی ایشان با آنها موافق و همسو باشند. در چنین شرایطی به گمانم آقای جهانگیری می‌تواند نقش فعالی در جریان رقابت‌های انتخاباتی بر عهده گیرد. ایشان می‌تواند خواسته‌هایی را مطرح کند که فراتر از تلاش برای بازگرداندن کشور به ریل اداره عادی امور است. آقای روحانی به طور عمده بر خارج کردن کشور از بحران‌های ایجاد شده تاکید دارد، در حالی که همراه ایشان می‌تواند افق‌های دورتری را نیز در معرض نگاه مردم قرار دهد.

اشتراک گذاری
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر:
* :
آخرین اخبار